سایت تخصصی حسابداران خبره ایران

ارائه مطالب تخصصی حسابداری و حسابرسی و قوانین

سایت تخصصی حسابداران خبره ایران

ارائه مطالب تخصصی حسابداری و حسابرسی و قوانین

چرا باید نماز بخوانیم ؟

نماز؛ یک کارخانه انسان سازى و پرواز در بى نهایت و رسیدن به خوبیهاست .
نماز، روح وحدت و یگانگى و قوه محرکه پایان ناپذیر.
نماز، سنبل عبادت وبندگى و آهنگ آسمانى و دعوت انسان از فراز هزاران مجد، و سفر بهبه دیار خوبان .
نماز، عصاره همه عبادات و گنج اهل دل ، و راز و نیاز بر آستان جانان .
نماز، سجاده سرخ مشتاقان ملاقات حق ، و آئین ره یافتگان .
نماز، پیوند با پاکان و قرار در لحظه هاى سبز
نماز، شمع جمع مردان حق و تمرین براى خوب شدن و نماز شدن انسان .
نماز، فیض عظیم و حدیث پایدارى و نسیم رحمت حق .
نماز، رازها و نیازها در دل شب و در حریم یار و خضوع بر آستان جانان و بانگ خودآگاهى انسان .
نماز، رهنمودهاى آسمانى و آیه رحمت و نزول برکات حق و آواى ملکوتى ساکنان حرم سرّ.
نماز، ره عشق و حدیث دلبران و شکوفائى اندیشه هاىزلال .
نماز، آهنگ رستگارى و انوار تابان و تندیس عبودیت .
نماز، هجرت و تلاش و راه یابى و آشتى با خدا و حدیث پایدارى .
نماز، طلوع روشنائى و شروع لحظه هاى ناب و غروب تاریکیها و ناامیدیها و نماز...
جزوئى که پیش روى خوانندگان عزیز قرار دارد،حاصل زحمات چندین ماهه اى است که از میان کتب و داستانهاى مختلف و پرمحتوا گزینش وبا قلم ساده بازنویسى شده و در شش فصل تنظیم گردیده است .
آنچه بیشتر در این کتاب مورد نظر قرار گرفته ، داستانها و خاطرات و نکته هایى اززندگى عملى بزرگان و مردان الهى است وشکل و محتواى آنها بیشتر حالت طبیعى و زمینى را در بر دارد تا آسمانى .
تلاش زیادى شده است که سیاق بیان داستانها و خاطرات توسط نویسندگان حفظ و بیشاز حد ضرورى مورد تصرّف قرار نگیرد.
در انتخاب و جمع آورى مطالب تا حد توان تلاش شده که از منابع دستاول استفاده شود.
از همه دوستان و سرورانى که در این مسیر بنده را مشوق بودند و همچنین از مؤ سسهفرهنگى - انتشاراتى مشهور که در چاپ و نشر این کتاب تلاش نمودند تشکر مى کنم .
در خاتمه دوستان عزیز، انشاءالله خرده ها را با دیده اغماض و کریمانه نگریسته وبنده را با پیشنهادها و انتقادات خویش دستگیرى فرمایند.

خوشا آنان که الله یارشان بى
به حمد و قل هو الله کارشان بى
خوشا آنان که دائم در نمازند
بهشت جاودان بازارشان بى
(بابا طاهر)
والحمد و الله رب العالمین
على - احمد پور ترکمانى
فصل اوّل : نماز از دیدگاه فرزانگان و اندیشمندان1 - نماز یک کارخانه انسان سازىحضرت امام خمینى قدّس سرّه :
در اسلام از نماز هیچ فریضه اى بالاتر نیست . نماز پشتوانه ملت است . سیّد الشهداء درهمان ظهر عاشورا که جنگ بود، و همه در معرض خطر بودند، وقتى یکى از اصحاب گفتکه ظهر شده است فرمود که : ((یادم آوردید نماز را و خدا تو را از نماز گزاران حسابکند. و ایستاد در همان جا نماز خواند. نگفت که ما مى خواهیم جنگ بکنیم ، خیر، جنگ را براىنماز کردند. امیرالمؤ منین وقتى که یکى مسئله اى ، یک چیزى از او پرسیدند در همانبحبوحه جنگ ایستاد و جواب داد. حالا... من شمشیر براى این مى زنم . جنگ در اسلام یکچیزى نیست که خودش یک مطلبى باشد، یک چیزى باشد یک طرحى باشد. جنگ براى ایناست که آن زباله هایى که هستند آنهایى که مانع از پیاده شدن اسلام هستند، آنهایى کهمانع از ترقى مسلمین هستند، آنها را از بین راه بردارند. مقصد این است که اسلام را پیادهکنند و با اسلام انسان درست کنند. نماز یک کارخانه انسان سازى است ، فحشا و منکر رانماز، نماز خوب فحشاء و منکر را از یک امتى بیرون مى کند.(1)
2 - نماز ارتباط صمیمانه میان انسان و خدامقام معظم رهبرى حضرت آیت ا... خامنه اى :
نماز و نیایش ، ارتباط صمیمانه اى است میان انسان و خدا، آفریده و آفریدگار. نماز،تسلابخش و آرامشگر دلهاى مضطرب و خسته و بستوه آمده و مایه صفاى باطن و روشنىروان است . پیمان و انگیزه تحرک و بسیج و آمادگى است ، در حالى صمیمانه و دور ازرنگ و فریب ، براى نفى هر بدى و زشتى است و تدارک هر نیکوئى و زیبائى .
برنامه اى است براى بازیافتن و آگاه ساختن خویش ، و کوته سخن ، رابطه اى واستفاضه اى مداوم است . با سرچشمه و پدیده آورنده همه نیکى ها، یعنى خدا... یکى ازعملهایى که سرشار از انگیزه یاد خداست و مى تواند انسان را یکسره غرق در یاد خدا کند،و مى تواند بیدار باش و به خویش آورنده باشد، و مى تواند همچون شاخص و علامتى ،رهروان راه خدا را بر روى خط مستقیم بدارد و از گیجى و گمى حفظ کند و مى تواند ازلحظه اى غفلت زندگى آدمى مانع شود، نماز است .
انسان از لابلاى مشغولیتهاى فکرى که او را احاطه کرده است به ندرت مى تواند بهخود و هدف زندگى و گذشت لحظات و ساعات و روزها بیندیشد چه بسا روزها که شب مىگردد و روزهاى دیگرى که آغاز مى شود. و هفته ها و ماهها که مى گذرد و انسان به آغاز وپایان آن توجه نمى یابد و گذشت زندگى و معنا یا بطالت آن را احساس نمى کند.
نماز یک زنگ بیدارى و یک هشدار در ساعات مختلف شبانه روز است . به انسان برنامه مىدهد و از او تعهد مى خواهد، به روز و شبش معنا مى دهد. و از گذشت لحظه ها حساب مىکشد. در آن هنگام که انسان مشغول و بى خبر از طى زمان و انقضاى عمر است او را مى خواندو به او مى فهماند که روزى گذشت و روزى آغاز شد.
باید فعالیت کنى مسئولیت بزرگترى بر عهده بگیرى و کار مهمترى انجام دهى بهدلیل آن که بخشى از عمر، از فرصت عمل ، به سر آمد باید پیشتر تلاش کرد و بیشتررفت زیرا هدف بزرگ است ، مگر تا فرصت از کف نرفته به آن دست یافت ... (2)
3 - قیام بر نماز سیّد بن طاووس ؛ (589 - 664 ه‍ .ق ):
نماز ترا به این مى خواند در پیشگاه مالک زندگان و مردگان حضوریابى ، پس بادلى آگنده از رغبت ، و ضمیرى مالامال از شرف ، به نماز برخیز و هر کارى را کهخدایتعالى تو را به اشتغال به آن معذور نمى دارد ترک کن ، چهاشتغال به چنان امورى مخالف با مولا و سبک شمردن فرمان اوجل جلاله باشد و خطرى است سهمگین که از کیفر آن ایمن نمى توان بود. و مشنو کهگویند به تاءخیر انداختن وقت نماز دشوار نیست . گوینده چنین سخنى را به این سخنبیازماى که اگر از کسى حاجتى بطلبد و رفع نیازش به تاءخیر افتد آیا او راسرزنش نمى کند و در دل از او نمى رنجد؟ و نمى گوید که آن شخص ‍ حق دوستى رانپاییده است ؟ پس بدان که اینگونه مردم حق را نمى شناسند و عظمت و نعمت الهى را پاسنمى دارند و در حقیقت از تو چشم آن دارند که آنان را بیش از خدایتعالىتحلیل کنى و مهر تو بر آنان افزون بر مهر تو به آستان الهى باشد پس مبادا که دراهانت به مولاى خود از آنان پیروى کنى . پس به نماز برخیز، باکمال اشتیاق ، با رغبتى از سر عشق ، و با عشقى بهکمال ، در نماز به خداى حىّ هستى بخش ، روى سخن داشته باش و مقام خود را که بنده اىاز یاد مبر، و از ستایش ذات پاکش کوتاهى مکن .(3)
4 - نماز و شیعهعلاّمه سیّد محمّد حسین طباطبائى ؛ فرمود:
کربن معتقد بود که در دنیا یگانه مذهب زنده واصیل که نمرده است مذهب شیعه است .
روزى به هانرى کربن گفتم : در دین مقدّس اسلام تمام زمینها و مکانها بدون استثناءمحل عبادت است ، اگر فردى بخواهد نماز یا قرآن بخواند یا سجده کند یا دعا کند در هرجا مى تواند، بنابراین اگر فردى از مسیحیان در وقتى از اوقات حالى پیدا کرد مثلاً درنیمه شب در خوابگاه منزل خود است و خواست خدا را بخواند چه مى کند؟ او باید صبر کندتا روز یکشنبه ، کلیسا را باز کنند، این معنى قطع رابطه بنده است با خدا.
در پاسخ گفت : بلى این اشکال در مذهب مسیحیت هست .
همچنین روزى به کربن گفتم : اگر در دین مقدس اسلام ، انسان حاجتمند حالى پیدا کند،طبق همان حال و حاجت خدا را مى خواند امّا در دین مسیح ، خدا اسماء حسنى ندارد اگر شما مثلاًحالى پیدا کردید چه خواهید کرد؟! در پاسخ گفت : من در مناجاتهاى خود صحیفه مهدّویهعلیه السّلام را مى خوانم . کربن کراراً صحیفه سجّادیه را مى خواند و گریه مىکرد.(4)
5 - شاگرد نمازبو على سینا (370 - 427 ه‍ .ق ) پنج ساله بود که پدرش چون از او هوش و ذکاوتىعجیب مشاهده کرد به تعلیم و تربیتش همّت گماشت . و پیش معلم دانشمندى برد تا بهوى قرآن و اصول دین بیاموزد. بو على به خواندن علم ادب ، و صرف و نحو و لغت ...مشغول گشت و هم زمان به حفظ قرآن کریم روى آورد وقبل از ده سالگى به اینکار توفیق یافت و حافظکل قرآن شد. سپس در نزد اساتید دیگرى بهتحصیل ریاضیات پرداخت و حساب ، جبر، مقابله ، هندسه را فرا گرفت . و در نزداستادى دیگر به تحصیل فقه پرداخت و آن را نیکو فرا گرفت ، در نزد استاد ابوعبدالله ناتلى شروع به خواندن فلسفه نمود و بعد از اندکى همانند استادش و بالاتراز او گشت چنان که در حین درس از استاد اشکال مى گرفت و استاد از جواب باز مى ماند واو خود جواب را تشریع مى کرد. تا جائى که اساتید از شرکت در کلاس او را کفایتنمودند و گفتند که خود مطالعه کن و اگر نتوانستى مسائلى راحل نمایى با ما در میان بگذار.
شیخ بو على سینا در این مورد مى نویسد: من بخواندن دروسمشغول بودم و اقسام فلسفه را مجدداً مطالعه مى کردم در تمام این اوقات شبى را تا صبحنخوابیدم در روز هم جز به تحصیل علم به چیزى توجه نداشتم . و به همین طریق پیشمى رفتم تا حقیقت هر مسئله براى من مسلم مى شد و هرگاه من در مسئله اى حیران بودم و یانمى توانستم قضیه را بفهمم به مسجد پناه مى بردم و نماز مى گذاردم و خالقکل را ستایش مى کردم و معمّاى من حل و مشکل برطرف مى شد. با این شکوه باز در سرودهاى گوید:(5)
دل گر چه در این بادیه بسیار شتافت
یک موى ندانست ولى موى شکافت
اندر دل من هزار خورشید بتافت
آخر به کمال ذره اى راه نیافت
6 - حقیقت نمازسخن ابو حامد امام محمّد غزالى ( 405 - 505 ه‍ .ق ) در مورد حضور قلب درنماز:
ظاهر نماز چون کالبد است و وى را حقیقتى است که آن روح نماز است .
ظاهر نماز: مانند طهارت تن و جامه و جاى پاک ایستادن و روى به قبله آوردن و چشم ازجایگاه سجود فراتر بردن است این همه صورت نماز است و این صورت را حقیقتى استکه آن روح نماز است . اگر اصل روح نباشد نماز همچون آدمى مرده باشد و کالبدى بىجان . اصل روح نماز، خشوع است و حاضر بودندل در جمله نماز، که مقصود نماز راست داشتن دلست با حق تعالى ، و تازه کردن ذکر حقتعالى بر سبیل تعظیم ، چنان که حق تعالى گفت :((وَ اَقِمَ الصَّلوةَ لِذَکْرِى ، نماز بپاىدار براى یاد کرد مرا.))(6) رسول خداصلّى اللّه علیه و آله فرمود: ((کسى که نصیبوى از نماز جز رنج و درماندگى نیست )). و این آن است که به ظاهر نماز کند و بهدل غافل ، و باز رسول خداصلّى اللّه علیه و آله رمود: ((که بسیار بنده بود که نمازکند و از نماز وى بیش از ده یک یا شش یک ننویسند و آن مقدار نویسند از نماز هر کسى کهبه دل در آن حاضر باشد)). و فرمود: ((نماز چنان کن که کسى را وداع خواهى کرد یعنىخود را و هواى خود را وداع کن ، بلکه هر چه جز حق است آن را وداع کن و همگى خود به نمازده ))، و براى این بود که عایشه گوید کهرسول خداصلّى اللّه علیه و آله با ما حدیث مى کردى و ما نیز با وى ، چون وقت نماز درآمد گفتى که هرگز ما را نشناخته است از مشغولى که بودى به عظمت حق تعالى !...(7)
7 - گویا پروردگارت را مى بینى ...حکیم و محدث بزرگ ملاّ محسن فیض کاشانى ؛ (1007 - 1091 ه‍ .ق ):
چون براى نماز آماده شدى مى بایست که قلبت نزد نماز بوده و از هر وسوسه اى فارغباشد و ببین که در پیشگاه چه کسى ایستاده اى و با که سخن مى گویى و شرم دار ازاینکه با مولایت با دلى غافل و قلبى ممّلو از وسوسه هاى دنیائى و ... سخن بگویى . وبدان که او بر باطن تو مطلع بوده و به قلبت ناظر است ، و نمازت باندازه خشوع وتواضع و تضرع و زارى تو پذیرفته مى گردد. در نماز چنان به عبادت حق روى آورکه گویا پروردگارت را مى بینى ...(8)
8 - نماز، همه اش ، نمازآیة ا... اراکى ؛ (1312 - 1415 ه‍ .ق ):
((اِنَّ الصَّلاةَ عَمُودُ الدّین اِنْ قُبِلَتْ، قُبِلَ ماسِواها وَ اِنْ رُدَّتْ، رُدَّ ما سِواها. وَ هِىَ تَنهى عَنِالْفَحْشاءِ وَالْمُنْکَرِ)).
براى هر عضوى از اعضاى بدن وظیفه اى است ، در ابتدا که قیام و قعود و رکوع و سجودباشد که چهار تا بیشتر نیست . براى هر یک وظیفه است ، از فرق سر تا نوک پا،براى چشم ، براى گوش ، کف ، دستها، سر زانو، حتى نوک انگشتها، هم وظیفه و حکمىاست . این چنین وظایف و احکامى در هیچ دین و مذهبى وجود ندارد. هیچ نیست و بالاتر از همهاین اعضاء مغز و سر و مخ انسان است ، وقتى که مى گوید ((إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَنَسْتَعِینُ))(9) باید متوجه باشد که مقابل چه کسى ایستاده است .مقابل خانه اى ایستاده که خانه خداست . باید متوجه باشد که تمامى اعضاء از مغز سرتا نوک پا در عبادت او باشد. در بندگى او، خضوع و خشوع او باشد. و دست خضوع بهطرفش دراز کنند... روح روان ، مغز سر و کلّه اش با آن خدایى که درمقابل خانه اش ایستاده است شفاهاً لب به لب دارد، صحبت مى کند. باید بفهمد که با چهکسى دارد حرف مى زند. اگر این کار را کرد مى شود: ((تَنْهى عَنِ الْفَحشاءِ وَالْمُنکَر)).اگر هر شبانه روز پنج بار اینکار را کرد مى شود:((تنهى عن الفحشاء و المنکر)). بهاین خاطر گفته است :((ان قبلت قبل ماسواها و ان ردت ، ردّما سواها)). همه اش نماز است ،نماز، نماز همه اش نماز، نماز، نماز است .(10)
9 - نماز اوج بندگىآیة ا... بهاءالدینى ؛ (1287 - 1376 ه‍ .ق ):
نماز معراج است اگر انسان صادقانه باشد و حرفهایى را که در نماز مى زند دروغنباشد، این نماز معراج است وقتى انسان مى گوید:((إِیّاکَ نَعْبُدُ وَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ)) بندههیچ موجودى غیر از خدا نیستم ، استعانت به غیر از خداى تعالى ندارم و در تمام حوایج ،علوم ، اقتصاد، سلامت و شفا، پناهگاه من خداى تعالى است . اگر انسان موجودى باشد کهغیر خدا را عبادت نکند و به ما سوى الله استعانت نجوید، نماز معراج اوست . معارف اخلاق، عبادات ، صوم و صلاة و حج ، براى این است که انسان به این مرحله برسد... این عروجو معراج اوست . ولى خدا باید توفیق دهد، تا کسى بتواند خود را به این مرحلهبرساند... نماز معراج است ولى مؤ منى که راستگو باشد وقتى مى گوید: ((إِیّاکَ نَعْبُدُوَ اِیّاکَ نَسْتَعِینُ)) دروغگو نباشد. اگر روزى صد مرتبه انسان این دروغها را بگویدبه جاى این که صعود پیدا کند، سقوط مى کند. عروج نتیجه صداقت انسان است . اگرصادقانه گفت : ((إِیّاکَ نَعْبُدُ)) آن وقت منبع علم و حکمت و قدرت مى شود و تمام برکاتالهى بر این موجود نازل مى شود ولى ورود به این مرتبه خیلىمشکل است و بدون توفیقات و تاءییدات الهى نمى توان آتشهاى دنیا راتحمّل کرد.(11)
10 - نظر فلاسفه اسلامى درباره عبادت فلاسفه اسلامى گفته اند: عبادت خداوند متعال منحصر در سه نوع است .
اول : آنچه که متعلق به بدنهاست مثل نماز و روزه و توقف در مواقف محترمه و شریفهبراى دعا و مناجات
دوم : آنچه که متعلق به قلوب و جانهاست مثل اعتقادات صحیح چون توحید و تمجید حقتعالى و تفکر در کیفیت افاضه وجود و حکمت حضرت حق در عالم وامثال ذلک .
سوم : آنچه که واجب است در مشارکت با مردم مثل انصاف در معاملات و داد و ستدهاىکشاورزى ، ازدواج ، اداى امانات ، نصیحت فرزندان ، جهاد و مبارزه با دشمنان ، حمایت ازحریم مقدس دین و ...(12)
11 - صورت اجتماعى نمازعلامه محمد اقبال لاهورى نویسنده و شاعر و فیلسوف پاکستانى (1877 -1938 م ):
انتخاب جهت واحدى در اسلام براى نماز، براى آن است که وحدت احساسى میان جماعتنمازگزاران حاصل شود، و شکل کلى نماز و عبادت چنان است که احساس مقام یا برترىنژادى را در میان عبادت کنندگان بر مى اندازد، و روح تساوى اجتماعى را به جاى آن مىنشاند و تقویت مى کند. تصور کنید که اگر چنان شود که در زمان ما همه فرق مسلمین ،روزانه براى نماز شانه به شانه در کنار یکدیگر در یک صف بایستند، چه انقلابروحى عظیمى حاصل خواهد شد! از یگانگى من جهان شمولى که همه من ها را آفریده ونگاهدارى مى کند، وحدت اساسى نوع بشر نتیجه مى شود. تقسیم نوع بشر به نژادها وملتها و قبیله ها، بنا به گفته قرآن ، تنها براى شناختن و شناخته شدن است . صورتاجتماعى نماز در اسلام ، گذشته از جنبه ادراکى و معرفتى آن ، براى این است که وحدتاساسى نوع بشر، با ویران شدن سدّ و بندهایى که میان انسانى و انسان دیگر موجوداست ، به صورت حقیقتى از زندگى پدیدار شود و پایدار بماند.(13)
12 - نماز بازیابى فطرت پاک دکتر حداد عادل در سینمار نماز در مشهد:
آیة ا... استاد مصباح یزدى براى بنده تعریف کردند که در سفر به فرانسه دوستانایرانى ما در فرانسه صحبت از پرفسورى کردند که مسلمان شده بود و خانم او هم مسلمانبود. مسلمانى بسیار خوب و عامل به دستورات و احکام اسلام ، و عارف به حقایق اسلام .ملاقاتى داشتیم با این خانم و آقاى پروفسور، پرسیدم : چطور شد که مسلمان شدید؟به شوخى گفتند: سؤ الهاى خصوصى مى کنید؛ و بعداً توضیح دادند که من سالها پیشدر الجزایر مقیم بودم . فرانسویها در الجزایر زیاد بودند. یک روز در جاده عبور مىکردیم و در کنار جاده مزرعه اى بود، دیدم کسى رو به سمتى ایستاده و حرکاتى انجام مىدهد. من از مشاهده این حرکات کنجکاو شدم و از دیگران پرسیدم که این حرکات چیست ؟ گفتندکه نماز مى خواند. گفتم ماشین را نگهدارید. کنجکاو شدم و رفتم سراغ این دهقان کهمشغول نماز بود. نشستم تا این که نمازش تمام شد. پرسیدم که چکار مى کنى و چه مىگویى ؟ و چه مى خواهى و چرا این کار را مى کنى ؟ توضیح داد که در اسلام دستور استکه پنج وعده نماز بخوانید... وقتى من متوجه شدم که در اسلام ارتباط با خالق به ایناندازه آسان است ، و به این اندازه عمیق و لطیف است ، تکان خوردم و این سرآغازى شدبراى تحقیق بیشتر پیرامون اسلام و این علت اصلى مسلمان شدن من بود(14)
13 - دین اسلام ، دین جهانى هراس لیف دانشمند مشهور اروپائى :
هیچ چیز در این عالم مرا قانع نمى سازد که کدام یک از ادیان آسمانى دعوت به مساوات درمیان مردم مى کند، اگر چه برخى از آنها با این دعوت تظاهر مى کنند، من بسیارى ازکلیساها و معبدها را دیده ام و دیده ام که در همان جاها هم مساوات برقرار نیست . و طبیعتاً معتقدبودم که باید همین تبعیض در داخل معابد اسلامى هم حکمفرما باشد، ولى هنگامى که درروز عید فطر، در مسجدى در ((ووکنج )) در لندن ، ملاحظه کردم که عالى ترین نوعمساوات در میان مسلمانان وجود دارد. سخت دستخوش حیرت گردیدم ، من دیدم که نژادهاىمختلف و شخصیت هاى عالى و دانى ، در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و برادرانهمشغول عبادت و نماز هستند. تا آن روز چنین صحنه اى ندیده بودم ، در آنجا دیده مى شد کهیک نفر (رعیت ) از بلاد (ممباسا) با یک نفر ازرجال سیاست و یا از بزرگان دولت (مصر) با هم مصافحه مى نمایند و هر گونهتشریفات طبقاتى برچیده شده است . هیچ کس در هیچ مقامى ، از ایستادن در کنار دیگرانبراى نماز ناراحت نیست . صفها کاملاً منظم و همه در یک ردیف ایستاده اند، زیرا آنجا امتیازىنیست و همه در پیشگاه خداوند برابرند. هیچ کس را بر دیگرى برترى نیست . هنگامى کهپیشوا و امام مسجد مسلمانان به من گفت که به عقیده مسلمانان همه انبیاء بر حق بودند وکتابهاى آنها از جانب خداوند است گمان کردم گوشم بد شنیده است . زیرا این سخن اولینبارى بود که از یک رهبر دینى چنین سخنى را مى شنیدم از این رو دیگر براى من شکىباقى نماند که دین اسلام صلاحیت دارد که دین جهانى گردد.(15)
14 - یک تجربه مهّم دیل کارنگى نویسنده مشهور آمریکائى (1888 - 1955 م ) در مورد خاطرات خودمى نویسید:
از مادرم و پدرم دور شده و وارد دانشگاه شدم و به مرور زمان تغییرى در افکار من پیداشد. تحصیل علم الهیات ، علوم اساسى فلسفه و علم تطبیق ادیان مرا نسبت به بسیارى ازتعلیمات دینى مشکوک ساخت . گیج و سرگردان شده بودم . نمى دانستم به چه چیز معتقدشوم و هیچگونه منظورى در زندگى بشر نمى دیدم . دست از نماز و دعا برداشتم و کافرو ملحد شدم . عقیده پیدا کردم که حیات بشر سراسر خالى از هدف و نقشه است و خلقتبشر به همان اندازه فاقد منظور خدائى است که حیوانات ماقبل تاریخ که در دویست میلیون سال قبل در دنیا زندگى مى کردند و احساس مى کردم کهروزى نژاد بشر نیز مانند حیوانات ما قبل تاریخ که امروز اثرى از آنها نیست معدوم خواهدشد. بر عقیده گروهى از مردم به خداوند مهربان و کریمى که دنیا را مانند خود خلق کردهمى خندیدم . معتقد بودم که میلیونها خورشیدى که در فضاى تیره ، سرد و بى روح درگردشند بوسیله قوه اى کور و لاشعور به وجود آمده اند. شاید اصلاً خلق نگردیده ومانند زمان و فضا همیشه وجود داشته اند. آیا من مى خواهم ادّعا کنم که اکنون جواب تمامسؤ الات را مى دانم ؟ خیر، هیچکس تاکنون نتوانسته است پرده از روى اسرار خلقت و حیاتبردارد.
اطراف ما را معمّا و اسرارى بى شمار احاطه کرده است . مثلاً بدن خود رمز و معمّاى بغرنجمى باشد و همچنین قوه برقى که در منزل از آن استفاده مى کنیم و گلى که در شکافدیوار روئیده و علف سبزى که در باغ خانه مى بینیم . آزمایشگاههاى تحقیقاتى سالىسى هزار دلار خرج مى کنند که علت سبز بودن علف را کشف کنند. کیترینک مى گوید:اگر ما بدانیم که گیاهان چگونه مى توانند نور خورشید، آب و اکسید، و کربن راتبدیل به قند خوراکى کنند، خواهیم توانست تمدن جهان را دگرگون سازیم . حتّى کارکردن موتور اتومبیل نیز یکى از اسرار بغرنج است . متصدیان آزمایشگاههاى شرکتبزرگ ژنرال موتور، سالها وقت و میلیونها دلار صرف کرده اند تا در بیابند چگونه وچرا به یک جرقه در سیلندر، انفجارى تولید مى کند که باعث حرکت ماشین مى شود وتازه هنوز هم موفق به کشف این راز نشده اند. عدم وقوف ما بر اسرار و رموز بدن آدمى ،قوه الکتریک و یا موتور اتومبیل ما را مانع از استفاده کردن و متمتع شدن از آنها نمىشود، همچنین اگر من از کشف رموز دین و نماز و دعا عاجزمدلیل بر این نمى شود که من از یک زندگى بهتر و سعادتمندانه ترى که دین به همراهدارد بهره برنگیرم . مى خواستم بگویم که من دوباره به طرف دین برگشته ام . برقو آب و غذا در فراهم ساختن یک زندگى بهتر و کاملتر و راحتتر به من کمک مى کند ولىفایده دین به مراتب از همه اینها براى من بیشتر است ...
امروز جدیدترین علم ، یعنى روان پزشکى ، همان چیزهائى را تعلیم مى دهد که پیامبرانتعلیم مى داده اند، چرا به علت اینکه پزشکان روحى دریافته اند که دعا و نماز و داشتنیک ایمان محکم به دین ، نگرانى ، تشویش ، هیجانات و ترس را که موجب بیم بیشترى ازناخوشیهاى ماست برطرف مى سازد. اگر مذهب حقیقت نداشته باشد، زندگى بى معنى وپوچ است . و بازیچه اى بیش نخواهد بود. بسیارى از ما وقتى از زندگى بستوه مى آئیمو به آخرین حدّ نیروى خود مى رسیم در ناامیدى و یاءس رو بسوى خدا بر مى گردانیم .البته در موقع گرفتارى هیچ کس منکر خدا نیست . امّا چرا تا مرحله ناامیدى و یاءستاءمّل کنیم ؟ چرا هر روز تجدید قوا ننمائیم ؟ چرا براى نماز و عبادت منتظر فرا رسیدنروز معینى شویم ؟ من با اینکه پروتستان هستم . امّا هر وقت احساس مى کنم که احتیاج بهدعا و نماز دارم فوراً در اولین نماز خانه اى که در سر راه خود بیابم به آنجا مى روم وبه دعا و نماز مى پردازم .(16)
15 - نماز چیست ؟سخن شهید آیة ا... دکتر محمّد حسین بهشتى رحمه اللّه (1307 - 1360 ه‍ .ش ):
این ایستادن و خم شدن ، این نشستن و به خاک افتادن ، و با هر یک کلماتى گفتن چه معنادارد؟ در آن لحظه که آدمى به کمال و شکوه بى نهایت آفریدگار جهان مى اندیشد،سراپا شیفته آن مى شود، دل و جانش به خضوع و خشوع و فروتنى مى گراید، با آهنگفطرت در برابر آن همه کمال و عظمت سر تعظیم فرود مى آورد، رکوع و سر به زمینمى ساید، سجود و زبان به ستایش مى گشاید، حمد و تسبیح .
و در آن لحظه که انسان خود را به کمک یک نیروى برتر از ماده نیازمند مى یابد،دل به سوى آفریدگار دانا و توانا و مهربان جهان مى آورد، راز و نیاز خود را با او درمیان مى نهد و او را به کمک مى خواند، دعا این است نماز ما و نیایش روزانه ما، به سوىخدا، خداى یکتا، خداى پر مهر. نیایشى که هر فرازش ، بیانگر اصلى ازاصول جهان بینى اسلام ، و هر حرکتش ، نمایشگر پیوند عمیق انسان اسلام با خداست .نیایشى که انسان را به سوى خدا، به سوى راه او، و به سوى رهبران او مى کشاند. اورا به همه شایسته کاران روى زمین ، در طول تاریخ ، در گذشته و آینده وحال ، پیوند مى دهد. و صف او را از صف ستمگران و تبهکاران و گمراهان جدا مى سازد تادر راه راست خدا استوار بماند و به بیراهه نیفتد. اینک تو اى انسان جستجو گر عصر مابرخیز، برخیز تا با شور و نشاط، به نیایشى چنین زنده و سازنده بپردازیم ، و خودرا از هر چه جز حق و حقیقت است پیراسته سازیم .(17)
16 - نماز روح وحدت و یگانگى دانشمند شهیر اروپائى آقاى هیل :(18)
از روزى که اسلام ظاهر شد، نماز یگانه شعار اسلامى به صورت یک ضرورت درآمد.ارتباط این نماز با مسیحیت و یهودیت هر چه باشد نیروى خاص و اهمیّتى فوق العاده دربین مسلمانان پیدا کرد. و بعدها به صورت نماز جماعت به اقتدا امامى که اغلب خودمحمّدصلّى اللّه علیه و آله بود اقامه مى شد. هر کسى به هنگام نماز جماعت ، اجتماعمسلمانان را مشاهده کند که براى نماز صف بسته اند و با نظام خاصّى درکمال وقار و با طرز حیرت انگیزى رکوع و سجود مى کنند، به شگفتى در مى آید، و آثارتربیتى آن را در روان مسلمین از همان روزهاى نخستین درک خواهد نمود.
کافى است که ما نقش نماز را مورد بررسى قرار دهیم که چه تاءثیر مهمّى در بیدارکردن روح نظم و حفظ نظام داشته است . آنگاه به خوبى در مى یابیم که در حقیقت نمازبراى مسلمانان مانند یک آموزش نظامى بوده است و همین نظم مسلمانان در نماز، روح وحدت ویگانگى را در میان مسلمانان زنده کرده ، برادرى ، مساوات و برابرى و دستاوردهاىاجتماعى اسلام را عملاً ایجاد مى نموده است .(19)
17 - نماز شدن انسان مرحوم دکتر على شریعتى ؛ (1312 - 1356 ه‍ .ش ):
نماز شدن انسان ، تلاش براى شدن و زنده ماندن ، نیایش خواستن است . خواستن انسانىاست که از آنچه دارد خوشنود نیست . و در آنچه که هست رنج مى برد. اساسى تریندرسى که در نماز مى اندیشیم توحید در هستى است و طرد همه (شرکها) و (تفرقه ها) ونفى همه قدرتهاى دروغین ، غیر از خدا.
اولین عبارتى که بر زبان مى آوریم در شروع ، اذان (الله اکبر) یعنى خدا بزرگتراست این بدین معنى است که خدا از همه قدرتها و ایده آلها بزرگتر است و باید بهبزرگتر بودن خدا از همه توجه داشت . این ضربه محکمى است بر کسانى که ایدهآلهائى را در مسیر غیر خدا شعار زندگى خویش قرار مى دهند و در آن خود را گم مى کنند.انقلابى راستین که با خدا و خلق میثاقى مقدّس بسته است ازتزلزل در برابر خداوندان زر و زور و نیروهایشان منع مى کند. و یاد آور مى شود کههان فراموش نکن که خدا بزرگتر است و اگر در راه خدا قدم گذارى و براه خویش ایمانداشته باشى قدرت (فرعون ، قارون ، بلعم ) را در هم مى شکند و مى تواند تو را یارىکند. وقتى (لااله الاالله ) مى گوئیم بار دیگر همه خدایان دروغین را نفى مى کنیم . اله ،خداى غیر الله ، خداى غیر حقیقى ، پول مقام قدرت موقعیت اجتماعى و ... همه و همه که درقالب هوسهاى پوچ گذاشته شوند و در راه خدا و اسلام نباشند اِله مى باشند.
این انقلابى ترین شعار اسلام است که در دل مجاهدین این همه شور و شوق آفریده است وهم مى آفریند که مایه رستگاریشان است .(20)
18 - نماز اتصال به قوه محرکه پایان ناپذیرالکسیس کارل (1873 - 1944 م )نویسنده مشهور کتاب انسان موجود ناشناخته:
دعا و نماز قوى ترین نیروى است که انسان مى تواند تولید کند، - نیروئى است کهچون قوه جاذبه در زمین وجود حقیقى و خارجى دارد.
در حرفه پزشکى خود من ، مردانى را دیده ام که پس از آن که تمام معالجات دیگر درحال آنان ، مؤ ثر واقع نشده بود به نیروى نماز و دعا از بیمارى ، رهائى یافتند. دعا ونماز چون رادیوم یک منبع نیروئى مشعشعى است که خود به خود تولید مى شود. از راهدعا و نماز انسان مى کوشد نیروى محدود خود را بامتوسل شدن به منبع نامحدود تمام نیروها افزایش ‍ دهد. وقتى که ما دعا و نماز مى خوانیم ،خود را به قوه محرکه پایان ناپذیرى که تمام کائنات را به هم پیوسته استمتصل و مربوط مى کنیم . نماز و دعا مى خوانیم که قسمتى از آن نیرو به حوائج مااختصاص داده شود. به صرف همین استدعا، نواقص هاتکمیل مى شود. و با قدرتى بیشتر و حالتى بهتر از جاى بر مى خیزیم . هر وقت ما باشور و حرارت خداوند را در دعا و نماز مخاطب مى سازیم ، هم روح و هم جسم خود را بهوجهى احسن تغییر مى دهیم . غیر ممکن است مرد یا زنى تنها براى یک لحظه به دعا و نمازبپردازد و نتیجه مثبت و مفیدى از آن نگیرد.(21)
19 - آهنگ آسمانى اذانپروفسور ژول لابوم (1791 - 1868 م ) پژوهشگر علوم اسلامى با بیش از30 سال سابقه از فرانسه :
اسلام واسطه میان انسان و خدا را از میان برد و براى اولین بار ایجاد ارتباط مستقیم رامیان دو قطب اعلام کرد. در پذیرش عبادت و نماز لازم نیست که شخص از یک گروه مشخصمقام وساطت را میان مردم و خدا داشته باشد، بلکه هر انسانى مى تواند خودشاعمال عبادى را انجام دهد.
نمازهاى پنجگانه از مظاهر همبستگى مذهبى است . آنگاه که بانک توحید در فضاى شهرهاىاسلامى طنین مى افکند، گرویدگان به اسلام با شنیدن آهنگ آسمانى اذان دردل روز یا شب هنگام ، به سوى مراکز نیایش ‍ با آفریدگار هستى بخش مى شتابند، اینشیفتگان ایمان به خدا، در هر نقطه از جهان و از افقهاى دور دست روى خود را به سوىنقطه اى واحد و کانونى مشترک ، یعنى کعبه که در قلب مکه جاى دارد مى گردانند.(22)
20 - نماز سنبل عبادت و بندگى الکسیس کارل :
احساس عرفانى جنبشى است که از اعماق دل انسانى برخواسته شده است یک غریزه اصلىاست . انسان همان طورى که به آب نیاز دارد به خدا هم نیاز دارد.و بهترین چیزى کهفطرت را تقویت مى کند نماز است که سنبل عبادت است .
اگر صمیمانه به دعا و نماز بپردازید خواهید دید که زندگى شما به صورت عمیق ومشهودى تغییر خواهد کرد. باید بگوییم که دعا فعالیتى است که براىتکامل صحیح شخصیت و تمامیّت عالیترین ملکات انسانى ضرورت دارد. تنها در دعا ونماز اجتماع کامل و هماهنگ بدن و فکر و روححاصل مى شود که به آدمى ، که همچون نى شکننده اى ، است نیرومندى و استقامت بیرون ازحد تصوّر مى بخشد. دعا و نماز عملى است که آدمى را در حضور خدا قرار مى دهد.
مردى دهاتى در آخرین صف نماز در یک معبد تنها نشسته بود. کسى از او پرسید: منتظر چههستید؟ او در جواب گفت : به او نگاه مى کنم و او به من نگاه مى کند.
آدمى دعا مى کند که نه تنها خدا به یاد او باشد، بلکه خود نیز به یاد خدا باشد. دعا ونماز کوششى است در آدمى براى رسیدن به خدا و صحبت کردن با موجودى نادیدنى کهآفریننده همه چیز و حکمت اعلى ، و هر وقت با شور و حرارت خود را در دعا و نماز مخاطب مىسازیم . هم روح و هم جسم خود را به وجهى احسن تغییر مى دهیم . انسان همیشه از دعا ونماز نتیجه مفیدى مى گیرد. دعا کردن همچون خوردن و آشامیدن ضرورى است . در اجتماعىکه نیایش و دعا و نماز وجود نداشته باشد، از فساد وزوال مصون نخواهد بود. نیایش علاوه بر این که آرامش به وجود مى آورد، بطورکامل و صمیمى در فعالیتهاى مغزى انسان یک نوع شگفتى و انبساط باطنى و گاهقهرمانى و دلاورى را تحریک مى کند.(23)
21 - از فراز هزاران مسجدویل دورانت (1858 - 1928 م ) مورّخ و دانشمند شهیر آمریکائى :
چه خوش آهنگ است صداى مؤ ذن در گوش مسلمان و غیر مسلمان که این جانهاى محبوس درپیکر خاکى را از فراز هزاران مسجد دعوت مى کند که به سوى بخشنده زندگى وعقل توجه کنند و به جان با او پیوند گیرند.(24)
22 - نماز مهمترین وسیله ایجاد آرامش در روانپروفسور توماس هایس لوپ :
مهمترین مطلبى که من در طول چندین سال تجربه و آزمایش به دست آورده ام این است کهبهترین وسیله براى درمان بى خوابى نماز است . با این قید که من پزشکم این سخن رامى گویم که نماز بهترین وسیله اى است که تاکنون براى توسعه اطمینان و تسکیناعصاب و آسایش و نشاط شناخته شده که زمینه بى خوابى را برطرف مى گرداند. و بهعبارت دقیقتر، مهمترین وسیله ایجاد آرامش در روان و اعصاب انسان نماز است .(25)
فصل دوّم : نماز اول وقت23 - معناى لغوى و عرفانى نمازمعناى لغوى نماز صلوة :
راغب در مفردات مى گوید: بسیارى از اهل لغت گفته اند که صلوة به معناى دعا و تبریک وتمجید است . بعضى از اهل لغت گفته اند کهاصل صلوة از صلاء است و معناى اینکه گفته مى شود ((صَلّى الرُّجُلُ)) که او بواسطهاین عبادت صلاء را از خود برطرف ساخت و صلاء عبارتست از آتش ‍ فروزان ، و بناىصّلى همچون بناى مرّض است که به معناى زایل کردن مرض مى باشد.
معناى عرفانى نماز:
بعضى از بزرگان صلوة را از تصلیّه مشتقّ مى داند بدین معنى که چوبهاى کج را باگرفتن به نزدیکى آتش و رساندن حرارت به آن مستقیم سازند.
عرب آن را تصلیّه گوید، گوئى نماز گذار با توجه به مبداء اعلى در نماز و باحرارتى که در اثر حرکت صعودى و قرب به شمس حقیقت معنوى براى نفسحاصل مى شود، کج رفتارى هاى نفس را که در اثر توجه به غیر خدا ومیل به باطل ایجاد شده است تعدیل مى نماید.(26)
24 - رازهاى وضورسول خداصلّى اللّه علیه و آله بعد از نماز صبح بین الطلوعین ، در مسجد مى نشستند وبه سؤ الات مردم پاسخ مى دادند. روزى دو نفر نوبت گرفتند تا در محضر حضرت سؤالاتى مطرح کنند. پیامبرصلّى اللّه علیه و آله رمودند: من بگویم شما براى چه آمده ایدیا شما خود مى گوئید؟ عرض ‍ کردند یا رسول ا... شما بفرمائید؟ فرمودند: یکى براىیاد گرفتن مسائل حج آمده است و دیگرى براىسئوال و آموختن مسائل وضو گرفتن . آنگاه جواب سؤال ها را چنین بیان فرمودند:
امّا معناى وضو گرفتن :
شستن صورت در وضو یعنى ، خدایا هر گناهى که با این صورت انجام دادم آن را شستشومى کنم که با صورت پاک به جانب تو عبادت کنم و با پیشانى پاک سر بر خاکبگذارم .
شستن دستها در وضو یعنى ، خدایا! از گناه دست شستم و گناهانى را که با دستم مرتکبشده ام تطهیر مى کنم .
مسح در وضو یعنى ، خدایا! از هر خیال باطل و هوس خام که در سر پروانده ام سرم راتطهیر مى کنم و آن خیالهاى باطل را از سر بدور مى اندازم .
مسح پا یعنى ، خدایا! من از جاى بد رفتن پا مى کشم و این پا را از هر گناهى که با آنانجام داده ام تطهیر مى کنم . اگر کسى بخواهد نام مبارک حقتعالى را بر زبان آورد بایددهان را تطهیر کند. مگر مى شود با دهان ناشسته انسان نام خدا را ببرد. باید دهان را باآب مضمضه کند و بشوید. این گوشه اى از اسرار وضو گرفتن است . اگر ما مى بینیماز نماز لذت نمى بریم و از عبادت لذت نمى بریم براى آن است که به این اسرار آشنانیستیم . آنها که از عبادت لذت مى برند چیزى را به این عبادتتبدیل یا تعویض نمى کنند.
اینکه مى بینیم ما نماز مى خوانیم و چیزى از نورانیت احساس نمى کنیم براى آن است کهنماز را با آداب و اسرار آن نخواندیم . خاصیت نماز در معرفت باطن آن است .(27)
25 - برکات نماز اول وقت از رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله روایت شده که نماز براى میّت در قبر بصورتشخص نورانى خوش سیما ظاهر مى شود، انیس و مونس او در قبر مى شود و آتش جهنم را ازاو دفع مى کند.
و فرمود: کسى که نمازهاى پنجگانه را در موقع خود اقامه کند و رکوع و سجود نماز راکامل بجا آورد خداى عزّ و جلّ 15 خصلت به او عطا فرماید:
الف ) سه خصلت در دنیا:
1 - عمر او را زیاد کند.
2 - مال و اموال او را زیاد کند.
3 - اولاد صالح او را زیاد کند.
ب ) سه خصلت در موقع مرگ :
4 - از ترس او را ایمن دارد .
5 - از هول مرگ ایمن دارد .
6 - او را داخل بهشت گرداند.
ج ) سه خصلت در قبر:
7 - سؤ ال نکیر و منکر را بر او آسان کند.
8 - قبر او را وسیع گرداند.
9 - درى از درهاى بهشت به روى او گشوده شود.
د) سه خصلت در محشر:
10 - صورت او مثل ماه ، نور مى دهد.
11 - نامه عملش را به دست راستش دهند.
12 - حساب را بر او آسان مى گرداند.
ه‍) سه خصلت در موقع عبور از صراط:
13 - خداوند از او راضى مى شود.
14 - به او سلام مى دهد.
15 - نظر رحمت به او مى فرماید.(28)
26 - الله اکبر در نمازنماز با گفتن الله اکبر شروع مى شود و امورى را براى نمازگزار حرام مى کند. مانندخوردن و آشامیدن و حرف زدن ، لذا به تکبیراول نماز تکبیرة الاحرام مى گویند.
الله اکبر اولین کلمه واجب به هنگام صبح است . اولین کلمه اى است که نوزاد مسلمان درآغاز تولّد به عنوان اذان و اقامه مى شنود و آخرین کلمه اى است که بر میّت خوانده مىشود. و سپس وارد قبر مى شود.(نماز میّت )
اولین و یگانه ذکرى است که در نماز، هم واجب است و هم رکن نماز است . الله اکبربیشترین ذکرى است که هم در مقدمات نماز، هم در خود نماز و هم در تعقیبات آن گفته مىشود. بطورى که یک مسلمان در طول یک روز فقط در نمازهاى پنجگانه واجب (نه نمازهاىمستحب ) حدود 360 مرتبه آنرا تکرار مى کند. بدین صورت که :
اول - براى هر 5 نماز اذان وارد شده و در هر اذانى 6 مرتبه الله اکبر گفته مىشود.(مجموعاً 30 مرتبه )
دوم - براى هر 5 نماز اقامه وارد شده که در هر اقامه 4 مرتبه الله اکبر گفته مى شود.(مجموعاً 20 مرتبه )
سوم - قبل از شروع نماز در هر 5 نماز، 6 تکبیر مستحب است و تکبیر هفتم همان تکبیرةالاحرام واجب است . (مجموعاً 30 مرتبه )
چهارم - تکبیرة الاحرام آغاز نماز، که در مجموع 5 تکبیر مى شود.
پنجم - قبل از هر رکوع ((در 17 رکعت )) یک تکبیر وارد شده است . (مجموعاً 17 مرتبه )
ششم - در هر 17 رکعت نماز دو سجده داریم که براى هر سجده دو تکبیر مستحب است . یکىقبل و یکى بعد از آن (مجموعاً 68 مرتبه )
هفتم - هر نماز یک قنوت دارد که قبل از هر قنوت یک تکبیر وارد شده است . (مجموعاً 5مرتبه )
هشتم - در پایان هر یک از نمازهاى 5 گانه 3 تکبیر وارد شده است . (مجموعاً 15 مرتبه )
نهم - بعد از هر نماز 34 مرتبه تکبیر به عنوان تسبیحات حضرت زهراعلیهاالسّلام واردشده است . (مجموعاً 170 مرتبه ) و...(29)
27 - نماز و شفاعت اهل بیت ((عَنْ اَبِى بَص یر قالَ دَخَلْتُ عَلى اُمّ حَمی دَة أَعزیها بِاَبِى عَبْدالله عَلیه السلام فَبکتوَ بَک یتَ لِبُکائِها ثُمَّ قالَتْ: یا اَبا مُحَمد لَو رَاَیْتَ اَبا عبداللهِ علیه السلام عِند الموتِلَراَیتَ عَجَباً فَتَحَ عَینیهَ ثُمَّ قالَ اِجْمَعُوا ل ى کُلَّ مَنْ بَینى وَ بَینُه قَرابَهُ قالَتْ فَلَمْنُتْرِکْ اَحَداً اِلا جَمعناهُ قالَتْ فَنَظَرَ اِلَیهم ثُمَّ قالَ: اِنَّ شَفاعَتَنا لاتَنالُ مُستّخِفَابِالصلاةِ)).
ابو بصیر گفت : براى تسلیت گفتن وفات امام صادق علیه السّلام به خدمت ام حمیده مادرگرامى امام کاظم علیه السّلام رسیدم . ام حمیده به گریه افتاد و من هم به گریه کردناو گریستم . پس فرمود: اى ابا محمّد؛ اگر مى دیدى حضرت صادق علیه السّلام را دروقت موت ، همانا امر عجیبى مى دیدى . امام چشمان خود را گشود و فرمود: جمع کنید نزد منهر کسیکه ما بین من و او خویشاوندى است . ما همّت کردیم و همه را نزد او جمع کردیم . آنحضرت نظر کرد بسوى ایشان و فرمود: همانا شفاعت ما نصیب کسانى که نماز را سبک مىشمارند نخواهد شد

ادامه مطلب ...