سایت تخصصی حسابداران خبره ایران

ارائه مطالب تخصصی حسابداری و حسابرسی و قوانین

سایت تخصصی حسابداران خبره ایران

ارائه مطالب تخصصی حسابداری و حسابرسی و قوانین

ارزش منصفانه در استانداردهای گزارشگری بین المللی

تعریف فعلی ارزش منصفانه - قبل از استاندارد 13

مبلغی است که یک دارایی می تواند بین طرف های مطلع و مایل در شرایط حقیقی مورد مبادله قرار گیرد یا یک بدهی تسویه شود.

ابهامات پیرامون تعریف FV  در استاندارد های قبلی

·آیا منظور قیمت خرید است یا فروش؟
·تسویه بدهی چه معنایی دارد؟
·زمان مبادله یا تسویه چه زمانی باید در نظر گرفته شود؟

·طرف های مطلع و مایل چه کسانی هستند؟
تعریف ارزش منصفانه طبق IFRS 13
*ارزش منصفانه، مبلغی‌ است‌ که‌ در زمان اندازه گیری، فعالان بازار می‌توانند در معامله‌ای‌ منظم از فروش دارایی بدست آورند یا برای انتقال بدهی پرداخت کنند.
عناصر اصلی تعریف ارزش منصفانه
ارزش منصفانه یک قیمت خروجی است
در یک معامله منظم - بین فعالان بازار-در تاریخ اندازه گیری 
بنابر این :
ارزش منصفانه در مورد دارائیها :
قیمتی که از فروش دارائیها دریافت می شود .
ارزش منصفانه در مورد بدهیها :
قیمتی که برای انتقال بدهیها پرداخت می شود . و نه برای تصفیه یا منقضی شدن .
کدام قیمت؟
-ارزش منصفانه، قیمت خروجی از منظر فعالان (مشارکت کنندگان) بازار در زمان اندازه گیری است و نه قیمت معامله یا ورودی.

-ارزش منصفانه یک معیار بازار محور است و نه بنگاه محور.

 

-استاندارد تعدیل ارزش منصفانه را بابت هزینه های معاملات منع می کند و البته هزینه های معاملات شامل هزینه های حمل و نقل نیست.

پنج گام اصلی در چارچوب پیشنهادی IFRS13 برای اندازه ­گیری ارزش­های منصفانه.

5 مورد بعدا درج خواهد شد.................

تعیین واحد حساب مبنا :

آن چیزی که ارزش منصفانه آن باید اندازه­گیری شود (اعم از دارایی یا بدهی)، تعیین خواهد شد. به­هنگام تعیین ارزش منصفانه یک دارایی یا بدهی، ویژگی­های آن­ها اعم از شرایط، موقعیت و محدودیت­های حاکم بر فروش یا استفاده از آن­ها می­بایست در نظر گرفته شود.

تعیین مفروضات ارزشیابی :

ارزیابی مفروضات ارزشیابی بر مبنای ماهیت دارایی و بدهی اندازه­گیری شونده از سوی واحد گزارشگر ضروری است. مفروضات ارزشیابی دربر گیرنده ویژگی­های موضوع اندازه­گیری، ویژگی­های فعالان بازار و مفروضات آن­ها در فرایند ارزشیابی، زمان اندازه­گیری، مفروضات مرتبط با ویژگی­های معاملات عادی و غیره می­باشد.

مفروضات ارزشیابی :


دارایی ها و بدهی های مالی   --- دارایی ها و بدهی های غیر مالی

به­ موجب استانداردهای ارزش منصفانه، ارزش منصفانه دارایی­های غیرمالی مبتنی­بر استفاده از آن دارایی­ها توسط فعالان بازار بر پایه توانایی آن­ها برای ایجاد منافع اقتصادی است. از این­رو، «بالاترین و بهترین استفاده» از دارایی­های غیرمالی از دیدگاه فعالان بازار می­بایست مشخص گردد، حتی اگر واحد گزارشگر به استفاده­ی دیگری از آن دارایی مایل باشد و دیدگاه واحد گزارشگر می­تواند متفاوت از دیدگاه فعالان بازار باشد.

ملاحظات مرتبط با «بالاترین و بهترین استفاده» از دارایی­های غیرمالی جزئی جدایی­ناپذیر از فرایند تعیین بازارهای بالقوه­ای است که در آن­ها مفروضات ارزشیابی شکل گرفته و دارایی غیرمالی به فروش می­رسد.

مفهوم «بالاترین و بهترین استفاده» برای دارایی­های مالی کاربرد ندارد

ارزش منصفانه نوعی معیار اندازه­گیری بازارمحور است و می­بایست برمبنای مفروضات فعالان بازار انجام گیرد.

تعیین فعالان بازار بالقوه یک گام مهم در فرایند کلی تعیین ارزش منصفانه می­باشد.

فعالان بازار، همان خریداران و فروشندگان در بازارهای اصلی (یا بازارها با بیشترین صرفه) برای یک دارایی یا یدهی هستندکه ویژگی­هایی به شرح ذیل دارند:

الف) مستقل از یکدیگرند.

ب) مطلع هستند و درک معقولی از دارایی یا بدهی و معامله با استفاده از تمام اطلاعات موجود (شامل اطلاعاتی که ممکن است از مجرای تلاش­های شرکت­آزمایی که معمول و مرسوم هستند) دارند.

پ) قادر به انجام معامله هستند.

ت) مایل به ورود به معامله هستند (یعنی برای انجام معامله انگیزه دارند و برای ورود به معامله اجباری وجود ندارد).

معاملات عادی

معاملاتی هستند که فرض می­شود در دوره­ای قبل از زمان اندازه­گیری، به­منظور شکل­گیری فعالیت­های بازاریابی عادی و مرسوم برای معامله بر روی دارایی­ها و بدهی­های مالی و غیرمالی، در دسترس بازار می­­باشند و یک معامله اجباری نمی­باشد.

ویژگی­های مفروض برای این نوع معاملات عبارتند از:

 1) حجم زیاد معاملات و سطح بالای فعالیت در بازار

2) نقدشوندگی بالا (فاصله کم بین قیمت­های پیشنهادی خرید و فروش و سرعت انجام معامله)

3) تعیین قیمت­ها بر مبنای اطلاعات اخیر

4) در دسترس بودن اطلاعات عمومی زیاد و لحاظ نمودن تمام اطلاعات موجود در زمان انجام معامله

5) وجود انگیزه برای انجام معامله به دور از هرگونه اجبار و غیره 

استاندارد الزام نمی کند تلاش گسترده ای برای تعیین این که یک معامله منظم است، انجام شود، اما منطقا اطلاعات موجود نباید نادیده گرفته شود. اگر واحد اقتصادی یک طرف معامله است، فرض می شود که اطلاعات کافی دارد که بتوان نتیجه گرفت معامله منظم و عادی است. 

ادامه مفروضات ازشیابی:

مفهوم بازار:

 بازار اصلی

 بازار با بیشترین صرفه

بازار فرضی مبتنی­ بر مفروضات فعالان بالقوه بازار 

بازار اصلی بازاری است که دارای بیشترین حجم و سطح فعالیت در زمینه دارایی/بدهی است. همچنین، بازاری که در آن واحد گزارشگر بتواند در شرایط عادی یک دارایی را بفروشد یا یک بدهی را منتقل نماید، بازار اصلی و در غیاب بازار اصلی، بازار با بیشترین صرفه محسوب خواهد شد. به­طور خاص، منظور از بازار با بیشترین صرفه، بازاری است که در آن واحد تجاری مبالغ به­دست آمده از فروش یک دارایی بعد از لحاظ نمودن هزینه های معاملات و انتقال را حداکثر و مبالغ پرداخت شده به­منظور انتقال یک بدهی را حداقل می­نماید.

تعیین بازارها


الف) آیا بازار اصلی برای یک دارایی/ بدهی وجود دارد؟

ب) بازار اصلی برای یک دارایی/ بدهی از میان بازارهای موجود کدام است؟

پ) اگر برای یک دارایی/بدهی بازار اصلی وجود نداشته باشد، آیا بازار قابل مشاهده با بیشترین صرفه برای آن دارایی/ بدهی وجود دارد؟

ت) چنانچه اگر بازار اصلی برای یک دارایی/ بدهی وجود نداشته باشد و یا بازار موجود فعال نباشد و همچنین اگر نتوان بازار با بیشترین صرفه برای یک دارایی/ بدهی تعیین نمود، آنگاه واحد گزارشگر باید چه اقدامی انجام دهد؟

ث) چگونه می­توان یک بازار فرضی بر مبنای مفروضات فعالان بالقوه بازار ایجاد نمود؟؟

هیئت استانداردهای گزارشگری مالی یک رویکرد دو مرحله­ ای به­ منظور تعیین بازارهای فعال و معاملات عادی ارائه نمود. 

گام نخست:

واحد تجاری می­بایست تعیین نماید که آیا عامل یا عواملی وجود دارند که نشان­ دهند بازار مورد نظر در زمان اندازه­گیری برای یک دارایی فعال نیست. هفت عامل مزبور عبارتند از:

الف) تعداد اندک معاملات اخیر در بازار (بر مبنای حجم و سطح فعالیت­ها در بازار).

ب) قیمت­های بازار مبتنی­بر اطلاعات جاری نباشند.

پ) قیمت­های بازار به میزان قابل ملاحظه­ای در طول زمان یا در میان واسطه­های بازار متفاوت باشند.

ت) شاخص­هایی که در گذشته به میزان زیادی مرتبط با ارزش­های منصفانه بودند، به­طور آشکارا با ارزش­های فعلی جاری غیرهمبسته هستند.

ث) صرف ریسک نقدینگی زیاد غیرعادی (یا افزایش قابل توجه آن­)؛ بازده­های زیاد غیرعادی دارایی­ها (یا افزایش قابل توجه آن­) یا بازده­های ضمنی برای قیمت­های اعلام­شده در صورت مقایسه آن­ها با برآوردهای معقول ریسک اعتباری و دیگر ریسک­های غیر عملکردی آن طبقه از دارایی.

ج) تفاوت غیرعادی زیاد بین قیمت خرید و فروش یا افزایش زیاد در این تفاوت­؛

چ) اندک بودن اطلاعات عمومی منتشرشده؛

چنانچه با بررسی عوامل فوق­الذکر در بازار شواهد حاکی از این باشد که بازار غیرفعال است، واحد تجاری می­بایست وارد فاز دوم رویکرد پیشنهادی شود.

گام دوم:

واحد تجاری می­بایست قیمت­های اخیراً اعلام­شده براساس یک معامله یا از سوی یک واسطه بازار را ارزیابی نماید. سپس، تعیین نماید که آیا قیمت اعلام­شده نشأت گرفته از یک معامله عادی است یا خیر.

در اینجا فرض بر این است که معامله در شرایط عادی رخ نداده است مگر شواهدی به­دست آید که نشان دهد دو شرط برای قیمت­های به­دست آمده از بازار مصداق دارد. در صورت تحقق هر دو شرط، قیمت­های اعلام­شده در بازار داده­های قابل مشاهده مربوط برای برآورد ارزش­های منصفانه تلقی می­شوند

1) شرط نخست: زمان کافی پیش از زمان اندازه­گیری وجود داشت تا فعالیت­های بازاریابی معمول و مرسوم برای معاملات انجام گیرد.

2) شرط دوم: خریداران متعددی در بازار وجود داشته باشد.

 

استفاده از تکنیک­های ارزشیابی مناسب :


استانداردهای ارزش منصفانه سه رویکرد اصلی برای اندازه­گیری ارزش­های منصفانه پیشنهاد می­نماید.

واحد گزارشگر می­بایست با توجه به آن­چه که اندازه­گیری می­شود و با توجه به قابل دستیابی بودن داده­های ورودی قیمت­گذاری فعالان بازار بدون هرگونه هزینه و تلاش غیرضروری، از رویکرد مناسب در هر شرایط استفاده نماید.

در برخی مواقع استفاده از یک تکنیک ارزشیابی کفایت می­کند و گاهی اوقات می­بایست از تکنیک­های اندازه­گیری چندگانه استفاده نمود.

واحد گزارشگر می­بایست ریسک خطای ذاتی در تکنیک­های اندازه­گیری و یا ریسک­های مرتبط با داده­های ورودی را در نظر بگیرد و تکنیکی را بر گزیند که استفاده از داده­های ورودی قابل مشاهده مربوط را حداکثر و استفاده از داده­های ورودی غیرقابل مشاهده را حداقل نماید.

رویکرد بازار

در رویکرد بازار، از قیمت­ها و سایر اطلاعات ایجاد شده از مجرای معاملات بازار شامل معامله دارایی­ها و بدهی­های مشابه یا دارایی­ها و بدهی­های قابل مقایسه و یا مجموعه­ای از دارایی­ها و بدهی­ها استفاده می­شود.

رویکرد بها

رویکرد بها منعکس­ کننده مقادیری است که در زمان جاری به­ منظور جایگزین کردن توانایی ارائه خدمات یک دارایی لازم است که به آن «بهای جایگزینی جاری» گویند. 

رویکرد سود

در رویکرد سود، مقادیر آتی به یک مقدار در دوره جاری مبدل می­گردد و اندازه ­گیری ارزش منصفانه منعکس­کننده انتظارات جاری بازار درباره آن مقادیر آتی خواهد بود. 

سلسه مراتب ارزش های منصفانه

به­ منظور افزایش ثبات رویه و قابلیت مقایسه در اندازه ­گیری­های ارزش منصفانه، استانداردهای ارزش منصفانه یک سلسله مراتب برای ارزش­های منصفانه به ­منظور اولویت­ بندی داده ­های مورد استفاده در تکنیک­های ارزشیابی ارائه نمودند. 

سطح اول: داده­ های ورودی قابل مشاهده که منعکس ­کننده­ ی قیمت­های اعلام­ شده و تعدیل­ نشده ­ی  دارایی­ها و بدهی­های مشخص در بازارهای فعال هستند.

سطح دوم: داده­ های ورودی دیگری غیر از قیمت­های اعلام­ شده سطح 1 که به­ طور مستقیم و یا غیرمستقیم قابل مشاهده هستند.

سطح سوم : دربر گیرنده داده­ های غیرقابل مشاهده می­باشد. 


·قیمت دارای مظنه در بازارهای فعال، قابل اتکا ترین شواهد از ارزش های منصفانه را فراهم کرده و بدون تعدیل (جز برای استثناهای محدود) برای اندازه گیری ارزش منصفانه به کار می رود.
· در نبود اطلاعات مربوط قابل مشاهده و نیز موقعیت هایی که بازار فعالی برای دارایی در روز اندازه گیری وجود ندارد، از داده های سطح سوم برای اندازه گیری ارزش منصفانه استفاده خواهد شد. یک واحد تجاری اطلاعات غیرقابل مشاهده را با استفاده از بهترین اطلاعات در شرایط موجود همچون اطلاعات خود شرکت (مبتنی بر اطلاعات معقول قابل دسترس درباره مفروضات فعالان بازار) ایجاد می کند. 

تصمیم گیری در خصوص سطح  

 ارزش منصفانه

اطلاعات مربوط به تصمیمگیری بعدا درج خواهد شد .

الزامات افشای استاندارد

IFRS 13 الزاماتی را درخصوص افشای موارد زیر مقرر نموده است:

*توصیف اطلاعات، فرآیند و فنون ارزشگذاری استفاده شده برای تعیین ارزش های منصفانه سطح دوم و سوم؛
* سود (زیان) های دوره و سود (زیان) های طبقه بندی شده در بخش سایر درآمد (هزینه)های صورت سود و زیان جامع؛
*دارایی ها و بدهی هایی که نوع سطح اندازه گیری آن تغییر نموده است؛
*تغییرات در تکنیک های ارزشگذاری و دلایل تغییر؛
*تغییر در سطوح ارزش منصفانه؛
* و غیره

چالش های به کارگیری ارزش های منصفانه در فرایند گزارشگری مالی

در کشورهای توسعه یافته، حسابداری مبتنی­بر ارزش­های منصفانه بر حسابداری مبتنی ­بر بهای تمام شده ارجحیت دارد اما همچنان این سؤال مطرح است که آیا پذیرش و به­ کارگیری الزامات حسابداری مبتنی ­بر ارزش­ منصفانه در محیط­های اقتصادی نوظهور با محیط­های نهادی و سازمانی کمتر توسعه یافته ممکن است؟   بلی

مسئله اصلی روز استانداردگذاران از این موضوع که آیا می ­بایست از ارزش­های منصفانه استفاده نمود یا خیر به این­که چگونه می­بایست از ارزش­های منصفانه استفاده نمود تغییر یافته است.

کیفیت اطلاعات از بعد قابلیت اتکا و قابلیت مقایسه و ثبات رویه در اندازه گیری و شناسایی عناصر صورت های مالی؛
کمبود داده­های بازار و دیگر اطلاعات مهم لازم و ضروری برای اندازه­گیری ارزش منصفانه؛
پیچیدگی های شناسایی و اندازه گیری عناصر صورت های مالی بر مبنای ارزش منصفانه؛
هزینه تهیه گزارش های مالی مبتنی بر استانداردهای حسابداری ارزش منصفانه محور؛
حجم افشای اطلاعات در گزارش های مالی؛
حجم قضاوت های حرفه ای و وجود امکان انتخاب روش های حسابداری مختلف؛
دانش علمی و فنی و میزان آمادگی در عمل اعضای شاغل در حرفه حسابداری اعم از حسابداران و حسابرسان در رابطه با به کارگیری استانداردهای حسابداری ارزش منصفانه محور؛

زیرساخت های فن آوری اطلاعات در نظام حسابداری و حسابرسی ایران؛
توانایی کشور در سازگار نمودن استانداردهای حسابداری ارزش منصفانه محور با بسترهای قانونی و اقتصادی همچون چالش های مالیاتی و زیرساخت های بازار در سیستم اقتصادی فعلی ایران؛
عملکرد نظام راهبری شرکتی در سطح واحدهای اقتصادی؛
فقدان استانداردهای تخصصی برای فرایند ارزیابی و آئین رفتار حرفه ای برای افراد متخصص در حوزه ارزیابی؛
مشکلات مرتبط با مفروضات زیربنایی مدل­های ارزشیابی از قبیل «مشکلات مربوط به اندازه و زمان­بندی جریان­های نقدی برنامه­ریزی شده» و «مشکلات مرتبط با نرخ تنزیل مورد استفاده به­منظور محاسبه ارزش فعلی جریان­های نقدی برنامه ­ریزی شده»؛
تحت تأثیر مقدار خطای اندازه ­گیری و منبع برآوردها (مدیریت یا برآوردکنندگان خارجی) قرار گرفتن محتوای اطلاعاتی اطلاعات حاصل از حسابداری ارزش­های منصفانه برای سرمایه­گذاران؛
اثرات زمان و تغییر در شرایط محیط اندازه­گیری بر ویژگی­های روش­های ارزشیابی؛
نوسانات زیاد رقم سود و زیان؛
چالش های مدیریت سود و خطر اخلاقی در به کارگیری ارزش های منصفانه؛

  و غیره