سایت تخصصی حسابداران خبره ایران

ارائه مطالب تخصصی حسابداری و حسابرسی و قوانین

سایت تخصصی حسابداران خبره ایران

ارائه مطالب تخصصی حسابداری و حسابرسی و قوانین

محاسبه ریسک و بازده در سرمایه گذاری و تشریح نظریات بازدهی سهام

زیان بالقوه قابل اندازه گیری یک سرمایه گذاری را ریسک مینامند. در فرهنگ و بستر، ریسک به معنی شانس و احتمال آسیب و یا زیان و ضرر تعریف شده، و تعریف مالی و مقداری ریسک، توزیع احتمال بازده هر سرمایه گذاری میباشد. در فرهنگ مدیریت رهنما، در تعریف ریسک آمده است : ریسک عبارت است از هر چیزی که حال یا آینده دارایی یا توان کسب درآمد شرکت، موسسه یا سازمانی را تهدید میکند . وستون و بریگام در تعریف ریسک یک دارایی مینویسند: ریسک یک دارایی عبارت است از تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی . نیکلز مفهوم ریسک را از ابعاد مختلف مدنظر قرار داده و آن را از نظر مفهومی به دو دسته تقسیم میکند. وی معتقد است واژه ریسک به احتمال ضرر، درجه احتمال ضرر، و میزان احتمال ضرر اشاره دارد. در این راستا ریسک احتمال خطر هم احتمال سود و هم احتمال زیان را دربر میگیرد. در حالی که ریسک خالص صرفاً احتمال زیان را در بر میگیرد و شامل احتمال سود نمیشود، مانند احتمال وقوع سیل
هر نوع سرمایه گذاری با عدم اطمینانهایی مواجه میگردد که بازده سرمایه گذاری را در آینده مخاطره آمیز میسازد. ریسک یک دارایی سرمایه ای بدین خاطر است که این احتمال وجود دارد که بازده حاصل از دارائی کمتر از بازده مورد انتظار است. بنابراین ریسک عبارت است از احتمال تفاوت بین بازده واقعی و بازده پیش بینی شده و یا میتوان گفت ریسک یک دارایی عبارت است از تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی. وستون بریگام، ریسک یک دارائی نظیر اوراق بهادار را تغییر احتمال بازده آتی ناشی از دارائی میداند. بنابراین با معیار پراکندگی بازده دارایی، ریسک را میتوان انحراف معیار نرخ بازده تعریف نمود. پس میتوان پراکندگی بازده های ممکنه از بازده مورد انتظار را با واریانس محاسبه و بعنوان یک معیار از ریسک تلقی نمود. بطور کلی با اندازهگیری بین بازده واقعی و بازده مورد انتظار میتوان ریسک را به وسیله روشهای آماری نظیر واریانس، نیمه واریانس شیب خط رگرسیون و واریانس مقادیر باقیمانده رگرسیون بدست آورد.

 

کاهش ریسک
نکته قابل ذکر اینست که چگونه ریسک را کم کنیم و آیا ریسک قابل کاهش هست یا خیر؟ طبق تئوری پورتفولیو بخشی از ریسک را میتوان از طریق تنوع گرایی حذف نمود و مزیت پورتفولیو نیز در کاهش ریسک سرمایه گذاری میباشد. با در نظر گرفتن مزایای ناشی از تنوع گرایی، متاسفانه نمیتوان کل ریسک سرمایه گذاری را از بین برد، به این دلیل که اوراق بهادار دارای ریسک سیتماتیک میباشند ، (ریسکی که نمیتوان از طریق تنوعگرایی حذف نمود).
در حالت کلی دو نوع ریسک وجود دارد:
1) ریسک سیستماتیک
2) ریسک غیر سیستماتیک
بنابراین :
ریسک غیر سیستماتیک + ریسکسیستماتیک= ریسک کل
ریسک غیرسیستماتیک فقط منحصر به یک دارایی میباشد برای اینکه آن ریسک در ارتباط با بخشی از بازده یک دارایی میباشد. این میزان از ریسک مختص یک شرکت یا یک صنعت میباشد و ناشی از عوامل و پدیدههائی مانند اعتصابات کارگری، عملکرد مدیریت، رقابت تبلیغاتی، تغییر در سلیقه مصرفکنندگان و غیره میباشد. ریسک سیستمایتک آن قسمت از ریسک میباشد که به شرایط عمومی بازار مربوط است. تغییر نرخ بهره، نرخ برابری پول ملی در مقابل اسعار خارجی، نرخ تورم، سیاستهای پولی و مالی، شرایط سیاسی و غیره از منابع ریسک سیستماتیک میباشند. هر تغییر در عوامل فوق الذکر بر روی شرایط کلی بازار تاثیر میگذارد. تغییرات متغیرهای کلان اقتصادی از منابع اصلی ریسک سیستماتیک میباشد که به بخشی از آن اشاره خواهد شد.

ریسک نرخ بهره
ریسک نرخ بهره بعنوان تغییرپذیری بالقوه در بازده که ناشی از تغییرات نرخ بهره بازار است تعریف میشود. ارزش هر سرمایه گذاری به میزان سود و عایدات آن و همچنین نرخی که برای محاسبه ارزش فعلی آن بکار میبریم بستگی دارد. یکی از عوامل تعیینکننده نرخ تنزیل، نرخ بهره است که اگر هزینه بهره افزایش یابد به تبع آن نرخ تنزیل نیز افزایش مییابد و در نتیجه ارزش فعلی سرمایه گذاری کاهش مییابد.

ریسک تورم
ریسک تورم به عدم اطمینان نسبت به سطح نرخ تورم در سالهای آینده اطلاق میگردد. ریسک تورم به عبارت دیگر به انحراف نرخ تورم واقعی مورد انتظار بستگی دارد. سرمایه گذاران قبل از اقدام به سرمایه گذاری نرخ تورم در آینده را پیش بینی میکنند و آن را به نرخ بازده مورد توقع خود اضافه میکنند، در نتیجه در موقع ارزیابی عایدات آتی سرمایه گذاری آن را با یک نرخ تنزیل به ارزش فعلی سرمایه گذاری تبدیل میکنند. افزایش در نزخ تنزیل باعث کاهش ارزش فعلی میگردد. اگر نرخ تورم واقعی بیشتر از نرخ تورم مورد انتظار باشد. نرخ بازده واقعی که به سرمایه گذاران بدست میآورند از نرخ بازده مورد انتظار آنها کمتر خواهد بود. همانطور که گفته شد، ریسک تورم به قابل تغییر بودن یک سرمایهگذاری اشاره دارد. اقتصاددانان نرخ تورم را از طریق شاخص قیمت محاسبه میکنند و شاخص قیمت کالای مصرفی بهترین وسیله برای تعیین نرخ تورم است. وقتی میخواهیم نرخ بازده مورد توقع را محاسبه کنیم، باید تاثیر تورم را نیز در آن به حساب آورد در این صورت تاثیر نرخ تورم بر بازده مورد انتظار یک دارایی سرمایه ای، مانند تغییر نرخ بهره که در قسمت قبل اشاره شد، خواهد بود

ریسک کشور
ریسک کشور یا ریسک سیاسی به ثبات یک کشور از ابعاد اقتصادی و سیاسی مربوط میشود. این نوع ریسک در کشورهایی که از ثبات سیاسی و اقتصادی بالایی برخوردارند، پائین است

ریسک بازار
تعجب آور نیست وقتی که مشاهده میشود، قیمت سهام یک شرکت علیرغم افزایش درآمد آن نسبت به دوره قبل، کاهش یابد. قیمت یک سهم ممکن است در یک زمان کوتاه بطور شدیدی با وجود درآمد ثابت نوسان داشته باشد. عوامل این پدیده متفاوت میباشد. اما اغلب بخاطر نگرشهایی که سرمایهگذاران نسبت به کل اوراق بهادار یا قسمتی از آنها پیدا میکنند میباشد. تغییرپذیری در بازده اوراق که ناشی از انتظارات سرمایهگذاران است، ریسک بازار نام دارد. ریسک بازار بعلت عکس العملهای گوناگون سرمایه گذاران به حوادث قابل رویت و غیر قابل رویت میباشند. اگر سرمایه گذاران انتظار داشته باشند که در آینده وضعیت یک صنعت بهبود مییابد، این احساس و انتظار بر حسب افزایش قیمت سهام شرکتهای موجود از آن صنعت میباشد. سرمایه گذاران معمولاً نگرشهای خود را از طریق انتظاراتی که از حوادث سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی دارند، بدست میآورند.

بازده سرمایه گذاری:
به منفعت و سودی که از یک سرمایه گذاری حاصل میشود بازده میگویند. سرمایه گذاری عبارتست از تخصیص منابع به دارائیهای واقعی نظیر زمین و خانه و دارائیهای مالی نظیر اوراق بهادار که میزان بازده آن متناسب با ریسک مورد انتظار باشد.

بازده کل :
ریسک و بازده عبارت است از نسبت کل عایدی (ضرر) حاصل از ریسک سرمایه گذاری در یک دوره معین به تعداد سرمایه ای که برای کسب این عایدی در اول همان دوره بکار گرفته و مصروف گردیده است. عایدی یک سرمایه گذاری از دو طریق کسب میگردد:
1) تغییر در ارزش و قیمت اصل سرمایه مصروفه مانند قیمت سهام خریداری شده.
2) سودهایی که در نتیجه سرمایهگذاری به اصل سرمایه تعلق میگیرد مانند سود نقدی سهام.
بازده سهام در این تحقیق از طریق فرمول زیر محاسبه می گردد.
مزایای سهام جایزه + مزایای حق تقدم + (تفاوت قیمت سهم در اول و آخر سال مالی) + سود نقدی ناخالص هر سهم
در سرمایه گذاری سه روش عمده وجود دارد که عبارتند از:
1) روش اصولی
2 2) روش نموداری
3) روش مبتنی بر نظریه نوین مجموع اوراق بهادار (پرتفوی)
روش اصولی مبتنی بر این فرض است که سرمایه گذار با تجزیه و تحلیل وضع اقتصادی کشور، وضع صنعت مربوطه و وضع شرکت اقدام به سرمایه گذاری مینماید. در روش نموداری، از طریق مطالعه رفتار گذشته، آینده سرمایه گذاری قابل تعیین میباشد و طبق نظریه پرتفوی اولا:ً بازار سرمایه کارا میباشد و اطلاعات مربوط به بازار در دسترس همه مردم است و ثانیاً: بازده سرمایه گذاری های دارای ریسک مشابه، یکسان هستند. بازده سرمایه گذاری شامل بازده کمی و کیفی میباشد، که بصورت زیر تشریح میشود:
بازده کمی : سود حسابداری (مثلاً EPS)
منفعت سرمایه
بازده کیفی : اعتبار شرکت (مثلاً سرقفلی)
امتیازات اجتماعی
توان تاثیرگذاری در جریانات اجتماعی- اقتصادی
در تئوری بازده سرمایهگذاری (قسمت کمی) از فرمول زیر بدست می آید:
77014
که در آن :
بازده مورد انتظار ………………………………………. re
سود حسابداری که عاید سرمایهگذار خواهد شد ………………D1
ارزش سرمایه در زمان t=0 …………………………….. یا همان po
ارزش سرمایه در زمان t=1 …………………………….. یا همان p1
ضریب تبدیل سهام ………………………………………. x
از جهتی دیگر میتوان بازده را بر حسب زمان بصورت زیر تقسیم بندی نمود:
1) بازدههای گذشته
2) بازدههای آینده (آتی)
بازدههای گذشته از طریق نسبتهای گروه بازده سرمایه گذاری اندازه گیری میشود و در میان نسبتهای این گروه از ROA تعدیل شده میتوان استفاده بهتری نمود. این نسبت به صورت زیر محاسبه می شود:
سود بعد از مالیات \ ارزش تعدیل شده دارایی ها
در این تئوری برای محاسبه بازده آتی سرمایهگذاریهای میتوان از شاخص سودآوری استفاده کرد. عوامل مؤثر در بازدهی آتی سرمایه گذاریها بشرح شکل زیر میباشد
awamil-moaser-dar-bazdahi
نمودار فوق نشان میدهد که بازدهی یکی از متغیرهای تصادفی شناسایی ارزش است، که خود تابعی از متغیرهای تصادفی دیگری است که هر کدام خود تابعی از چندین متغیر دیگر میباشند. و همین مطلب ساده وابستگی است که تعیین ارزش را بسیار مشکل میسازد. بنابراین غالباً آنچه پیشبینی میشود، محقق نمیشود و این همان ریسک است. تا دهه 1940 ریسک یک مفهوم کیفی بود ولی از دهه 1940 و مخصوصاً با کارهای مارکوویتز در دهه 1950 ریسک یک مفهوم کمی پیدا کرد. ابتدا واریانس جریانات نقدی در شرایط مختلف اقتصادی را بعنوان شاخص ریسک معرفی کردند و بعدها از ضریب تغییرات بعنوان شاخص نسبی ریسک نام بردند. از دهه 1960 به بعد از عامل B ( ضریب همبستگی بین بازده بازار و بازده سرمایهگذاری مورد نظر در همان بازار) به عنوان ریسک نام برده شده است.
ضریب همبستگی : ·
ضریب همبستگی بیانگر چگونگی ارتباط تغییرات دو پدیده میباشد این ضریب از 1+ تا 1- تغییر میکند. در صورتیکه ضریب همبستگی بین صفر و ( 1+) باشد همبستگی مستقیم بوده و هر چه ضریب همبستگی به سمت 1+ میل کند، همبستگی مستقیم شدیدتر خواهد شد. اگر ضریب همبستگی صفر باشد، دو پدیده مستقل از یکدیگر بوده و در صورتیکه ضریب همبستگی بین صفر تا ( 1-) باشد همبستگی معکوس بوده و هر چه ضریب همبستگی به سمت ( 1-) میل کند، همبستگی معکوس شدیدتر خواهد شد.

رابطه ریسک و بازده : ·
ریسک و بازده مورد انتظار رابطه مستقیم دارند. هر چه ریسک اوراق بهادار افزایش یابد بازده مورد انتظار سرمایه گذار نیز افزایش خواهد یافت. خط SML (خط اوراق بهادار) بیانگر رابطه ریسک و بازده مورد انتظار یک سهم است
sml
صرف ریسک: تفاوت بازده دارایی از بازده بدون ریسک را، صرف ریسک مینامند.
بازده بدون ریسک- بازده دارایی = صرف ریسک

محاسبه ریسک ·
با توجه به تعریف ریسک، می توان آن را با انحراف معیار محاسبه کرد:
risk-calc
که در آن با توجه به مفاهیم مالی σ انحراف بازده واقعی یا ریسک , ri بازده های واقعی , r میانگین بازده ها و n تعداد دوره ها می باشد. هرچه انحراف معیار نسبت به میانگین کوچکتر باشد؛ ریسک کمتر خواهد بود. ریسک را میتوان در دو بعد زمانی محاسبه کرد:

ریسک فعلی: ریسک فعلی براساس اطلاعات تحقق یافته یک دارایی در طی سالهای گذشته تاکنون محاسبه میشود. این نوع ریسک میتواند با تعمیم به آینده، به عنوان معیاری در ارزیابی یک دارایی یا ورقه بهادار مورد استفاده قرار گیرد.
ریسک آتی: این نوع ریسک براساس اطلاعات حاصل از پیش بینی های آتی محاسبه می شود. چون اساس محاسبات، ارقام پیش بینی است، در این روش محاسبه باید توزیع احتمالات و روش محاسبه میانگین (امید ریاضی) را شناخت.

دیدگاههای مختلف پیرامون بازدهی سهام ·
تئوریسین های مالی عقیده بر این دارند که قیمت دارائیها در قبال رخدادهای اقتصادی عکس العمل نشان میدهند و تجربیات نیز از این دیدگاه حمایت میکند اما یک تئوری قانع کنندهای که بر پایه آن بتوان روابط بین بازارهای مالی و اقتصاد کلان را کاملاً در یک جهت مشخص خواند، وجود ندارد. با وجود این قیمت سهام معمولاً در مقابل عوامل خارجی واکنش نشان میدهد (حتی با وجود اینکه آنها ممکن است بازخوری از دیگر متغیرها باشند) واضح است که تمامی متغیرهای اقتصادی در نهایت درون زا هستند. فقط عوامل طبیعی از قبیل زلزله، آتشفشان و نظایر آن، به دنیای اقتصاد کاملاً برون زا هستند و چون اینها فراتر از حیطه توانائیهای ماست از پرداختن به آن خودداری نموده و فقط به متغیرهای کاملاٌ اقتصادی اکتفا مینمائیم. براساس مباحث مربوط به تنوع گرایی که در تئوری بازار سرمایه مشخص گردیده فقط متغیرهای عمومی اقتصاد بر قیمت گذاری مجموع بازار سهام تاثیر خواهد گذاشت. قیمت سهام در بازار به صورت زیر بیان می شود :
P = E(C)/K
بر طبق فرمول بالا قیمت سهام را میتوان سود تنزیل شده مورد انتظار نوشت. در این فرمول (E(C معرف جریانات نقدی مورد انتظار و K معرف نرخ تنزیل می باشد که خود K از این اجزاء تشکیل یافته است : میزان ریسک + نرخ تورم + نرخ بهره واقعی = K . بازده واقعی در هر دوره بطریق زیر به دست میآید.

dp/P + c/p = d[e(c)]/e(c) - dk/k + c/p

بر اساس این فرمول عامل (E(C و K عوامل سیستماتیکی هستند که بازدهی سهام را تحت تاثیر قرار میدهد تغییرات پیش بینی نشده در نرخ بهره بدون ریسک، قیمت گذاری را تحت تاثیر قرار میدهد و بر روی ارزش زمانی و جریانات نقدی آتی تاثیر میگذارد و این دو در کل بر روی بازدهی تاثیر خواهند داشت. نرخ تنزیل همچنین بستگی به صرف ریسک دارد. بنابراین تغییرات پیش بینی نشده در میزان صرف ریسک بازدهی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. جریانات نقدی مورد انتظار بدلیل حضور عوامل واقعی و غیرواقعی (صوری) تغییر میکند. تغییر در نرخ تورم مورد انتظار، بر روی جریانات نقدی اسمی (غیر واقعی) مورد انتظار همانند نرخ بهره اسمی تاثیر میگذارد. وقتی که تغییر نسبی قیمتها همپای تورم عمومی باشد، در نتیجه تغییر در ارزش دارایی را میتوان مرتبط با تغییر در متوسط نرخ تورم دانست. وقتی معیار انتخاب شده از بابت، صرف ریسک عدم قطعیت تولید صنعتی را پوشش نمیدهد نهایتاً، تغییر در سطح تولید واقعی مورد انتظار ارزش روز واقعی جریانات را تحت تاثیر قرار خواهد داد. ابداع و نوآوری در فعالیتهای مولد بر روی بازدهی سهام از طریق تاثیر آن بر روی جریانات نقدی تاثیر خواهد گذاشت.

تئوری انتظارات
قیمت سهام معمولا تًجلی کننده انتظارات سهامداران و سرمایه گذاران در بازارهای اوراق بهادار است بطوریکه هر تصمیم و واقعهای در مورد شرکتها روی دهد که با انتظارات سرمایه گذاران مغایر باشد، روی قیمت سهام نیز تاثیر میگذارد. بعبارت دیگر اگر این خلاف انتظار جنبه مثبت داشته باشد بر قیمتها اثر مثبت میگذارد. برای مثال در صورتی که سرمایه گذاران انتظار رشد 5 درصد در سود یک سهم را داشته باشند ولی اطلاعاتی دریافت گردد که این رشد بیشاز پنج درصد خواهد شد، همین مساله موجب افزایش قیمت آن سهام میگردد و اگر خلاف انتظار جنبه منفی داشته باشد بر قیمتها اثر منفی میگذارد. به همین دلیل یک مدل شناخته شده ارزشیابی قیمت سهام بر تنزیل سودهای آینده استوار است و همچنین تئوری انتظارات عقلایی بر این نظر استوار است که مردم رفتار عقلایی دارند و بهترین عامل ممکن را انجام میدهند. به موجب این نظریه تصور مردم از آینده با توجه به همه اطلاعات در دسترس و همچنین استنباط آنها از کارکرد اقتصاد شکل میگیرد. برای مثال اگر معتقد به نظریه پولیون (پول گرا) باشید و بخواهید نرخ تورم را در سال آینده پیش بینی کنید، رشد عرضه پول را در سال قبل مورد توجه قرار میدهید و آنهایی که قیمت را تابع هزینه ها میدانند اطلاعات مربوط به دستمزدها، مواد اولیه و این قبیل را مورد توجه قرار داده و انتظارات خود را از نرخ تورم در سال آینده شکل میدهند
برخی از منتقدین این نظریه به عدم امکان جمع آوری و تحلیل اطلاعات مختلف از سوی تک تک افراد از میان انبوه اطلاعات اشاره میکنند. در پاسخ گفته میشود که اولا پًیش بینی اقتصادی و تکنیک و روشهای آن امروزه به صورت یک امر جهانی درآمده و حتی روزنامه ها و تحلیلگران مختلف نیز به تحلیل اوراق بهادار و سایر دارائیها میپردازند. ثانیاً علیرغم اینکه هر یک از پیشبینی کنندگان دارای طرز تلقی و یک نحوه فکری مشخص هستند، ولی زمانی که همه انتظارات افراد با همدیگر جمع شده و در مورد یک نوع دارایی مالی به قضاوت بنشیند، اشتباهات آنها همدیگر را خنثی مینماید و یک تصور کلی از آینده به وجود میآید که برآیند کلیه اطلاعات موجود است و این همان انتظارات عقلایی است. از طرف دیگر نظریه انتظارات عقلایی بر این باور نیست که افراد مرتکب اشتباه نمیشوند، بلکه براین اعتقاد است که وقتی اطلاعات لازم برای تصحیح اشتباهات فراهم باشد مردم همان اشتباه را سال به سال تکرار نخواهند کرد. بر اساس این نظریه قیمتهای سهام تجلی اطلاعات حال و انتظارات مربوط به آینده است و عامل مهمی که موجب تغییر قیمتها میشود، اطلاعات جدید است.
بطور کلی اطلاعاتی که بازار سهام را به حرکت در میآورد و تکان میدهد اطلاعات کاملاً جدید است نه از آن دسته اطلاعاتی که مردم انتظار آن را دارند. از نظر این تئوری در صورتی که افراد و یا مؤسساتی به چنین اطلاعات داخلی و مهم دسترسی داشته باشند میتوانند به سهولت برای سوددهی از آن بهره مند شوند. همچنین این نظریه نوسانات بازار سهام را به واکنش افراد نسبت میدهد و
مهمترین موضوعی را که برای صاحبان سهام مطرح میداند سوددهی سهام است، آن هم سوددهی در آینده. اگر این انتظارات منفی باشد قیمت سهام شروع به کاهش کرده و اگر انتظارات افراد نسبت به سوددهی مثبت باشد قیمت سهام رو به ترقی خواهد گذاشت. طرز برخورد و تلقی افراد و یا اطلاعات جدیدی که به بازار میرسد نوسانات قیمتها را تشکیل داده و نوسانات قیمت سهام نیز نوسانات شاخص بازار را تشکیل میدهد. بدین ترتیب که مثلاً اگر سرمایهگذاران تغییر در سود سهام را زودگذر بدانند یک نوع عکس العمل نسبت به آن نشان خواهند داد و اگر تغییر را دائمی بدانند برخورد دیگری خواهند کرد. بعبارت دیگر در حالت اول یک نوسان ایجاد میشود و در حالت دوم قیمتها در سطح جدیدی قرار خواهند گرفت

تئوری سنتی قیمت سهام: ·
براساس این تئوری عامل اصلی نوسانات، مربوط به تغییر عایدی (درآمد) شرکت میباشد. این تئوری در واقع بر این عقیده است که قیمت یک سهم تابعی از ارزش فعلی سود تقسیمی آتی میباشد.
در هر وضعیتی که یک تغییر در درآمد (عایدی) یک شرکت بخصوص، یک صنعت، یا کل اقتصاد کشور نشان داده میشود، معمولا قًیمت سهام زودتر از درآمد واقعی و سود تقسیمی واقعی تغییر میکند. این تئوری، سود تقسیمی را بعنوان یک عامل مهم در قیمت میشناسد اما آنرا عامل دومی میداند. بر طبق تئوری فوق، سود تقسیمی باید از عایدی هر سهم (EPS) تبعیت کند و از آنجائیکه در محاسبه شاخص قیمت سهام در بازار بورس اوراق بهادار تهران ارزش جاری سهام منتظره را بر ارزش پایه سهم منتشره تقسیم مینماید لذا مهمترین عامل تغییر شاخص، قیمت سهام میباشد و در تئوری فوق قیمت سهام تابع عایدی هر سهم میباشد لذا عایدی هر سهم عامل مهمی در تغییر شاخص بازار میباشد. این تئوری در تحقیق حاضر بدان جهت مورد اهمیت قرار گرفته که افزایش قیمت سهام بخشی از بازدهی کل را تشکیل میدهد.

تئوری اعتماد ·
بر اساس این تئوری عامل اصلی در تغییرات (نوسانات) قیمت سهام، افزایش یا کاهش اعتماد سرمایه گذاران و دلالان به آینده قیمت سهام، عایدی هر سهم و سود تقسیمی میباشد. براساس این تئوری جو روانی بازار در توجیه قیمت سهام نسبت به تجزیه و تحلیل های مبتنی بر آمار و ارقام از ارجحیت بیشتری برخوردار میباشد. عوامل سیاسی و اقتصادی بر روی روند بازار تاثیر میگذارد، که این عوامل ممکن است برروی سهام یک شرکت یا یک دسته از سهام شرکتهای مختلف، یک صنعت یا کل بازار تاثیر گذارند. اغلب اوقات در بازار هزاران سرمایه گذار و دلال هستند که هر یک از اینها سعی در پیش بینی روند قیمتها دارند. این پیشبینیها قیمت سهام را در بازار تحت تاثیر قرار خواهند داد. اگر یک اکثریتی عقیده بر این داشته باشند که وضعیت بازار یک وضعیت در حال رشد میباشد در این حالت باید خریدار سهام بود برای اینکه قیمت سهام افزایش خواهد یافت و اگر اعتقاد اکثریت بر این باشد که بازار در حال افول است در چنین حالتی باید فروشنده بود زیرا قیمت سهام کاهش مییابد. در هر حال نظر غالب بر بازار بر روی روند بازار تاثیر میگذارد

تئوری بازار کارا
بازارکارا به بازاری اطلاق میگردد که در آن قیمتهای اوراق بهادار بسرعت نسبت به اطلاعات جدید تعدیل میگردند. بعبارت دیگر اطلاعات جهت تعیین قیمت مورد استفاده قرار گرفته و به سرمایه گذار اطمینان میدهند که اوراق بهادار مورد نظر به اندازه قیمت بازاری خود دارای ارزش است. یا بعبارتی دیگر در یک بازارکارا، اطلاعات مالی به سرعت در بازارهای مالی انتشار مییابد و فوراً بر قیمت اوراق بهادار تاثیر میکند. بنابراین در صورتی یک بازار، کارا محسوب میشود که قیمت اوراق بهادار، اطلاعات مربوطه را بسرعت منعکس نماید. به این ترتیب، سرمایه گذاران بالقوه نمیتوانند در بازار کارا از اطلاعاتی که در سطح گستردهای منتشر شده است، بهرهمند شوند، زیرا قیمتها فوراً براساس اطلاعات مزبور تعدیل میگردد. بازارها میتوانند در ارتباط با برخی اطلاعات، کارآمد محسوب شوند در حالی که در قبال سایر اطلاعات کارآمد نباشند. مثلاً قیمتهای اوراق بهادار ممکن است اطلاعات بیشتر در سطح جامعه را بطور کلی منعکس کنند. اما اطلاعاتی که اشخاص بسیار نزدیک به شرکت (نظیر مدیران یا اعضای هیات مدیره) در اختیار دارند در قیمتهای مزبور انعکاس نیافته باشد. براساس قوانین برخی از کشورهای صنعتی، استفاده از این قبیل اطلاعات به منظور داد و ستد در بورس غیر قانونی میباشد. بازارکارا باید نسبت به اطلاعات جدید حساس باشد. اگر اطلاعات تازهای در دسترس عموم قرار گیرد، قیمت سهام عادی شرکت باید متناسب با جهت اطلاعات داده شده تغییر نماید. اگر بازاری نسبت به اطلاعات جدید بیتفاوت باشد و عکس العمل لازم را نشان ندهد، یعنی تحلیل کنندهای در بازار برای ارزیابی و بررسی اثر اطلاعات جدید بر قیمتها نباشد، طبعاً آن بازار، کارایی نخواهد داشت

نظریه Wave
هر رویدادی ممکن است در نوع خود بر روی بازار تاثیر بگذارد. در این بین، رویدادهای اقتصادی و سیاسی تاثیرات بیشتری بر روی روند فعالیتهای اقتصادی بنگاهها میگذارند. در واقع رویدادهای اقتصادی و سیاسی محور جهت گیری فعالیتهای موسسات و شرکتها میباشند. نوسانات امروز بازار ممکن است تحت تاثیر جریانات اقتصادی و سیاسی گذشته دور و نزدیک باشد که بر روی شرایط
تجاری تاثیر گذاشته است، یا نوسانات امروز ممکن است تحت تاثیر انتظارات بازار سرمایه از تحولات اقتصادی و سیاسی آتی پیامدهای آن باشد. نظریه ای بر این اساس پایه گذاری شده است که در تمامی اوقات سه نوسان در بازار سهام وجود دارد
1. حرکت اولیه (اصلی)
2. حرکت ثانویه (فرعی)
3. نوسانات روزانه (عادی)
اولین یا اصلیترین حرکت در بازار سهام را روند اصلی یا عمده میگویند و در واقع روند بلند مدت است که در آن فراز و نشیبهای عمده و اصلی بازار مشاهده میگردد. مصادف با آن حرکت، حرکت فرعی یا عکس العمل ثانوی آغاز میشود. این حرکت معمولاً در یک بازار رو به افول یا یک بازار با رشد فوق العاده، خیلی سریع و تند صورت میپذیرد. سومین حرکت در بازار، نوسانات روزانه قیمت سهام میباشد. از بین این سه حرکت، حرکت اولی خیلی مهم و حساس میباشد، حرکت دومی به پیش بینی حرکت اولی کمک میکند و حرکت سومی از آنچنان اهمیتی برخوردار نیست.
بسیاری از نوسانات بازار سهام به مانند جزر و مد دریاها میباشد. حرکت اولیه (اصلی) که اتفاق میافتد حرکتهای بعدی موجها هستند که ناشی از جزر و مد میباشد و حرکتهای روزانه نیز به مثابه موجهای کوچک (موج سطحی و معمولی) میباشد. موجهایی هستند که ناشی از جزر و مد میباشد و حرکتهای روزانه نیز به مثابه موجهای کوچک (موج سطحی و معمولی) میباشد.
با همه اینها تغییرات و حرکتهای بازار سهام نظم خاصی ندارد و هر کوششی جهت پیش بینی بر اساس فرمولهای اقتصادی و ریاضی با شکست مواجه شده است. لازم به ذکر است که تئوری DOW نیز همین مطلب را تایید مینماید و اعتقاد بر این دارد که سیکل و چرخه بازار سهام، عاقبت نامنظم خواهد بود.موقع صحبت از سرمایه گذاری ضروری است در مورد حرکتهای بازار و مقایسه آن با متغیرهای نظیر تولید صنعتی، تغییرات عرضه پول و غیره صحبت شود. در تئوریهای مدرن پرتفوی، نیاز به اطلاعات در مورد ارتباط بین جهتهای سهام منفرد و تغییرات بازار به منظور تخصیص عقلایی منابع بین سهام مختلف است. بنا به دلایل فوق و دلایل دیگر نیاز به یک معیار سنجش رفتار بازار وجود دارد و شاخصها این نیاز را برآورده مینمایند. سرمایهگذاری که پرتفوی تشکیل داده و در سهام مختلف سرمایه گذاری نموده است، با مشاهده روند بازار، از بازده مجموع سرمایهگذاری خود اطلاع حاصل نموده و اقدام به تکمیل رفتار خود مینماید