سایت تخصصی حسابداران خبره ایران

ارائه مطالب تخصصی حسابداری و حسابرسی و قوانین

سایت تخصصی حسابداران خبره ایران

ارائه مطالب تخصصی حسابداری و حسابرسی و قوانین

نحوه تجدید نظرخواهی

امروزه با توجه به سیستم الکترونیکی شدن ثبت پرونده ها، علاوه بر مرحله بدوی، ثبت دادخواست در مرحله تجدید نظر نیز از طریق دفاتر خدمات قضایی صورت می پذیرد. سپس نسخه ثانی آن به ضمیمه مدارک به آدرس تجدید نظر خوانده ارسال تا پس از اخذ پاسخ و تبادل لوایح، پرونده توسط شعبه بدوی به مرجع تجدید نظر ارسال گردد. اینک در ادامه نوشتار قبلی به چگونگی تجدید نظر خواهی از احکام بدوی دادگاهها خواهیم پرداخت.

هزینه دادرسی
از لحاظ هزینه، هزینه دادرسی در مرحله تجدیدنظر به مانند واخواهی برابر با 4 درصد محکومٌ به است. در حالیکه هزینه دادرسی دعاوی مالی در مرحله اعاده دادرسی و اعتراض ثالث مطابق هزینه آن در مرحله فرجام خواهی 5 درصد محکومٌ به است.
نکته‌ای که باید به آن توجه نمود این است که پس از مرحله‌ تجدیدنظر خواهی اصولاً آرای صادره قطعی خواهند شد و وارد مرحله‌ اجرا می‌شوند.
از طرق عادی اعتراض به آراء که بگذریم، طرق فوق‌العاده‌ اعتراض نسبت به آرای محاکم عبارتند از: فرجام‌خواهی، اعاده‌ دادرسی و اعتراض ثالث.

مهلت تجدیدنظرخواهی
مهلت تجدیدنظر خواهی برای افراد مقیم ایران بیست روز و برای افراد مقیم در خارج از کشور دو ماه است. با این‌حال، تجدیدنظرخواهی پس از صدور رأی و قبل از ابلاغ آن نیز بلامانع است. زیرا حق تجدیدنظرخواهی با صدور رأی ایجاد می‌شود و تعیین مهلت برای تجدیدنظرخواهی، در واقع ایجاد موعدی برای خاتمه‌ اعمال این حق است. مهلت تجدیدنظر نسبت به احکام غیابی، از تاریخ انقضای مهلت واخواهی آغاز می‌شود. بنابراین اگر حکم غیابی به‌صورت واقعی ابلاغ شده باشد و محکوم‌علیه در فرجه‌ قانونی واخواهی نکرده باشد، پس از خاتمه‌ مهلت واخواهی، ۲۰ روز برای تجدیدنظرخواهی فرصت دارد.
چنانچه رأیی که بر علیه کسی صادر شده، از سوی شورای حل اختلاف باشد، ظرف ۲۰ روز مهلت تجدیدنظر خواهی از تاریخ ابلاغ آن وجود دارد، و مرجع تجدیدنظر خواهی حسب مورد، دادگاه عمومی حقوقی (در امور حقوقی) یا کیفری دو (در امور کیفری) همان حوزه‌ی قضائی خواهد بود. چنانچه رأیی که به ضرر فردی صادر شده از سوی دادگاه‌های عمومی و انقلاب هر حوزه‌ای باشد، مرجع تجدیدنظر خواهی، دادگاه تجدید نظر مرکز همان استان است.
بر اساس ماده ۳۳۹ قانون آیین دادرسی مدنی متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست خود را ظرف مهلت مقر، از طریق دفاتر خدمات قضایی به دفتر دادگاه صادرکننده رأی یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است، تسلیم نماید. هریک از مراجع یادشده در بالا باید بلافاصله پس از وصول دادخواست آن را ثبت و رسیدی مشتمل بر نام متقاضی و طرف دعوی، تاریخ تسلیم، شماره ثبت و دادنامه به تقدیم کننده تسلیم و در روی کلیه برگ‌های دادخواست تجدیدنظر همان تاریخ را قید کنند. این تاریخ، تاریخ تجدیدنظرخواهی محسوب می‌گردد.

تجدیدنظرخواهی در امور کیفری
بر اساس ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب سال 1392، دادگاه تجدیدنظر استان مرجع صالح برای رسیدگی به درخواست تجدیدنظر از کلیه آرای غیرقطعی کیفری است، جز در مواردی که در صلاحیت دیوان عالی کشور باشد. این موارد مطابق ماده ۴۲۸ قانون مذکور شامل؛ آرای صادره درباره جرائمی است که مجازات قانونی آنها اعدام، قطع عضو، حبس ابد و یا تعزیر درجه سه و بالاتر است و جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها نصف دیه کامل یا بیش از آن است و آرای صادره درباره جرائم سیاسی و مطبوعاتی است.
جهات تجدیدنظرخواهی در ماده 434 بیان شده که شامل موارد ذیل است:
الف- ادعای عدم اعتبار ادله یا مدارک استنادی دادگاه
ب- ادعای مخالف بودن رأی با قانون
پ- ادعای عدم صلاحیت دادگاه صادرکننده رأی یا وجود یکی‌از جهات رد دادرس
ت- ادعای عدم توجه دادگاه به ادله ابرازی
همچنین به موجب تبصره ماده فوق اگر تجدیدنظرخواهی به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آید، در صورت وجود جهت دیگر، به آن هم رسیدگی می‌شود.
در خصوص ادعای عدم اعتبار ادله یا مدارک استنادی دادگاه باید گفت؛ چه بسا در مواردی، دادگاه به ادله ‌ای اشاره می‌کند که از لحاظ قانونی، فاقد اعتبار لازم و کافی باشد. به عنوان مثال، دادگاه به اقرار محکوم‌علیه یا شهادت شهود استناد کند اما این ادله، شرایط و اعتبار مورد نظر را نداشته باشد.
در خصوص ادعای مخالف بودن رأی با قانون، به عنوان یکی دیگر از جهات تجدیدنظرخواهی می‎توان گفت؛ به عنوان مثال، این احتمال وجود دارد که عمل مورد نظر، جرم نبوده یا از موارد مرور زمان باشد یا اینکه عناصر مادی و معنوی جرم، محقق نشده و رأی با موازین قانونی، مطابقت نداشته باشد.
در بند دیگری از ماده 434 مبنی بر ادعای عدم صلاحیت دادگاه صادرکننده رأی یا وجود یکی‌ از جهات رد دادرس نیز این مورد نیز از جهات تجدیدنظرخواهی است. به این معنا که بطور مثال دادگاه انقلاب در موضوعی دارای صلاحیت است، لیکن دادگاه عمومی به موضوع رسیدگی می‌کند.
موارد مهمی که معمولاً موضوع تجدید نظرخواهی است؛ ادعای عدم توجه دادگاه به ادله ابرازی به عنوان یکی دیگر از جهات تجدیدنظرخواهی است که گاهی دلایلی وجود دارد که حاکی از عدم توجه اتهام است. به عنوان مثال، متهم می‌گوید در زمان وقوع جرم، در مکان دیگری حضور داشته که امروزه اثبات آن، با توجه به ذخیره شدن اطلاعات در حافظه های کامپیوتری تا جاییکه برای دادگاه علم آور باشد، امری ساده بنظر می آید. از جمله موارد دیگر اینکه، چنانچه در این خصوص متهم شاهدی معرفی کرده که مورد بی توجهی واقع شده و دادگاه وی را مجرم تشخیص داده در این صورت، دادگاه با بررسی دلایل و مدارک موجود، حکم به تایید یا نقض دادنامه را صادر می‌کند.
از طرفی دیگر حسب مقررات فعلی، با هدف دقت بیشتر در چنین پرونده هایی، در محکومیت‌هایی که مجازات زندان برای آنها پیش‌بینی شده، تعیین وقت رسیدگی، الزامی شده و رسیدگی دو مرحله‌ای به صورت حضوری پیش‌بینی شده است.
به‎علاوه با توجه به ماده 459 قانون فوق هرگاه دادگاه تجدیدنظر استان، محکوم‌علیه را مستحق تخفیف مجازات بداند، ضمن تأیید اساس حکم می‌تواند متکی به دلایلی مجازات او را در حدود قانون تخفیف دهد، هرچند محکومٌ‌علیه تقاضای تجدیدنظر نکرده باشد. به عنوان مثال، ممکن است دادگاه، به دلیل جوان بودن یا تاهل محکوم‌علیه یا نامناسب دانستن مجازاتی مانند حبس، به قصد اصلاح و بازگشت او به آغوش جامعه، وی را مستحق تخفیف بداند، چرا که از جمله سیاست‌های قوه قضائیه، حبس‌زدایی و کاهش آمار زندانیان با توجه به آثار نامطلوب مجازات حبس است، در این صورت دادگاه می‌تواند ضمن تایید حکم صادره، مجازات را در حدود قانون تخفیف دهد.
 
 
نمونه درخواست تجدید نظر خواهی در امور کیفری
 ریاست محترم دادگاه کیفری دو شهرستان ......
با سلام،  احتراما به استحضار می رساند؛
 در خصوص پروندة کلاسه ...........اینجانب نام......... نام خانوادگی................. فرزند ............... نسبت به دادنامة شمارة ............... مبنی بر محکومیت اینجانب به پرداخت مبلغ 000/000/50 ریال به عنوان جزای نقدی و محو علامت تجاری از تولیدات و نیز تابلو کارگاه تولیدی تشک خوشخواب با توجه به همان جهات و دلایلی که در پرونده منعکس است، اعتراض دارم. توضیح بیشتر اینکه بنده صرفاً از عبارت همنام کالای تولیدی شاکی استفاده کرده ‎ام و لیکن دارای لوگوی متفاوتی هستم، لهذا مستندا به بندهای الف و ت  ماده 434 قانون آئین دادرسی کیفری  مصوب سال 1392 تقاضای نقض رأی صادره را دارم. خواهشمند است نظر به مراتب یاد شده اقدامات لازم را جهت رسیدگی به تجدید نظر خواهی اینجانب و ارسال پرونده به دادگاه تجدید نظر استان مبذول فرمائید.
 
                                               باتشکر و تجدید احترام

                                               امضاء تجدیدنظر خواه


برگرفته از سایت اطلاع رسانی امور فرهنگی قوه قضائیه