یکی از رسالتهای اساسی مدیریت منابع انسانی نگهداری کارکنان توانمند میباشد. از آنجا که اقدامات نگهداری، مکملی بر سایر اقدامات و فرایندهای مدیریت منابع انسانی است، حتی اگر عملیات کارمندیابی، انتخاب، انتصاب و سایر اقدامات پرسنلی به نحو بایسته انجام شود بدون توجه کافی به امر نگهداری نتایج حاصل از اعمال مدیریت چندان چشمگیر نخواهد بود. نظام نگهداری منابع انسانی ابعاد متعددی را شامل میشود که میتوان آنها را به دو دسته تقسیم نمود: دسته اول در رابطه با حفظ و تقویت جسم کارکنان است مانند برقراری بهداشت و ایمنی در محیط کار، اجرای برانامههای ورزش و تندرستی و بعضی خدمات مشابه. دسته دوم شامل مواردی است که تقویتکننده روحیه علاقمندی کارکنان به کار و محیط کار میباشد مانند خدمات بیمه و بازنشستگی و خدمات پرسنلی. در صورت داشتن توجه و بکارگیری این موارد امنیت شغلی در کارکنان ایجاد شده و به رضایت شغلی آنها منتهی میشود که این امر خود از اهمیت بسزایی برخوردار است.
در مقاله حاضر تأکید اصلی بر روی موارد دسته اول است به این صورت که در ابتدا در مورد اصطلاحات ایمنی و سلامت و جنبههای قانونی آن بحث میشود و در ادامه به برنامهها و راهکارهای مدیریت ایمنی و سلامت حرفهای پرداخته میشود. در قسمت دوم مقاله بحث سلامت کارکنان با توجه به عامل کلیدی استرس در محیط کار با تمرکز بر روی شناخت و بهینه سازی میزان استرس بررسی میشود. در پایان امید است که توجه و بکارگیری مطالب و راهکارهای این مقاله در افزایش ایمنی و سلامت محیط کار، بهینه سازی سطح استرس و ایجاد امنیت شغلی مناسب و در نهایت ایجاد رضایت شغلی موثر باشد که این نیز یکی از عواملی است که در بهبود مستمر و تعالی سازمانها باید در نظر گرفته شود.
در آینده و در تجارت تغییرات سریع باعث کوچکتر شدن سازمانها میشود و سازمانها به سمت مجازی شدن پیش میروند. سازمانها به صورت یک هسته مرکزی در میآیند و سایر قسمتها و کارکنان به صورت موقت در اطراف آنها قرار میگیرند و اکثر مردم برای خود کار خواهند کرد. پرداختها به صورت قسمتی از سود خواهد شد و جای دستمزدهای ثابت را میگیرد. کارکنان خود را باید با قراردادهای نامعین و مستقل وفق دهند. در این شرایط کارکنان مجبورند همواره در حال یادگیری باشند که دلیل این وضعیت افزایش روزافزون رقابت است. در آینده امنیت استخدام بر مبنای توانایی کارکنان در ایجاد ارزش افزوده میباشد. با توجه به این عوامل میتوان نتیجه گرفت که در آینده عمده مسئولیت ایمنی و سلامت به عهده کارکنان است (وارن 1996؛ یوسف 1998).
با توجه به اهمیت ایمنی و سلامت، کارفرمایان همواره از طرف افراد جامعه، کارگران و کارمندان و گروهها و اتحادیههای کارگری به منظور پذیرفتن مسئولیت بیشتر در مورد ایمنی و سلامت کارکنان تحت فشار بودهاند. این فشارها باعث شده تا دولتها به ایجاد قوانین پوششدهنده ایمنی و سلامت اقدام کنند که به دلیل عدم توجه کافی و وجود مشکلات بنیادی در اغلب موارد منجر به پیچیدگی فرایند تولید و عدم شمول برخی افراد در بعضی زمینهها میشوند. به علاوه این مشکل بوسیله تلاشهای غیر موثر و بدون برنامه بعضی از دولتها، اتحادیهها و شرکتها حادتر میشود (استون 2004، 646-647).
در هر یک از کشورها برای ایمنی و سلامت محیط کار قوانینی وجود دارد که البته شدت و ضعف آن با توجه به میزان توسعه یافتگی کشورها متفاوت است. در کشور ایران نیز قوانینی برای این منظور پیش بینی شده است و بعد از انقلاب نیز توجه ویژهای به این امر شده است. برای صیانت از نیروی انسانی و منابع مادی کشور رعایت دستورالعملهایی از سوی شورای عالی حفاظت فنی جهت تأمین ایمنی و وزارت بهداشت جهت سلامتی تدوین میشود که برای کلیه کارگاهها، کارفرمایان و کارآموزان الزامی است (ماده 85 قانون کار). شورای عالی حفاضت فنی مسئول تهیه آییننامههای حفاظت فنی میباشد ( ماده 86 قانون کار).
در ایران اشخاص حقیقی و حقوقی که قصد تأسیس کارخانه داشته باشند باید طرحهای خود را از نظر ایمنی به تأیید وزارت کار (شورای عالی حفاظت فنی) و از نظر سلامت به تأیید وزارت بهداشت برسانند. این موارد در خصوص واردات ماشین آلات هم صادق است ( مواد 87 الی 90 قانون کار).
در مورد کارکنان نیز کارفرمایان برای حفاظت از ایمنی و سلامت کارکنان در محیط کار مکلف به تهیه تمامی وسایل ایمنی و ارائه آموزشهای لازم میباشند. همچنین کارکنانی که در معرض بیماریهای ناشی از کار هستند باید پرونده پزشکی داشته باشند و هر سال یکبار توسط مراکز درمانی مورد تأیید، معاینه شده و نتیجه در پرونده آنها ثبت شود. چنانچه بیماری ناشی از کار در فرد تشخیص داده شود کارفرما مکلف است این فرد را بدون کاهش حقالسعی در قسمت مناسب دیگری به کار گمارد. در صورت تعدد این بیماران وزارت کار مکلف است تا از محیط کار برای کنترل موارد ایمنی و سلامت بازدید به عمل آورد و با بررسی شرایط و در صورت لزوم برای پیشگیری از بیماریهای محیط کار کمیته حفاظت فنی و بهداشت کار توسط وزارتخانههای کار و بهداشت تشکیل خواهد شد. وظیفه کمیته مذکور برقراری ارتباط میان وزارتخانههای مسئول و کارفرما میباشد و این کمیته از افراد متخصص با تأیید وزارتخانههای مسئول تشکیل میشود (ماده 91 الی 93 قانون کار).
در صورتی که کارفرما در مورد ایمنی و سلامت حرفهای قصور کند برطبق قانون ملزم به جبران خسارت و مجازات خواهد بود و در صورت قصور کارگر، کارفرما مسئولیتی نخواهد داشت (ماده 94 و 95 قانون کار). به منظور اجرای صحیح این قوانین و ضوابط حفاظت فنی و سلامت کارکنان اداره بازرسی وزارت کار تشکیل شده که وظایفی از قبیل نظارت براجرای قوانین، آموزش مسائل ایمنی و سلامت، بررسی اشکالات قوانین، رسیدگی به حوادث کاری و بازرسیهای منظم بر طبق فانون دارد. نحوه بازرسی و شرایط بازرسان نیز در قانون پیش بینی شده است ( قانون کار مواد 96 الی 106).
موازین مربوط به مسائل ایمنی و بهداشت کار معمولا به سه دسته تقسیم میشوند:
در ابتدا ایمنی و سلامت به طور حاشیهای مورد توجه مدیران قرار میگرفت و گاهی اوقات به صورت یک وظیفه تکمیلی از مسئولیتهای عمومی مدیران فرض میشد. بعضی مدیران اعتقاد دارند که به کارگیری یک متخصص یا مسئول ایمنی و سلامت برای پاسخ به این مسئولیت و عمل به هر تعهدی در این زمینه کافی میباشد.
تحقیقات در استرالیا نشان داده است که بیشتر از 80 درصد مدیران، آموزشی در زمینه ایمنی و سلامت ندیدهاند و عدم آموزش و عدم تأمین منابع کافی توسط کارفرمایان به منظور پوشش قوانین ایمنی و سلامت، مهمترین مشکلات در استرالیا هستند. این امر نشان میدهد که تفکر اغلب کارفرمایان بدون تغییر مانده و اکثر بهبودها بعلت فشارهای خارجی میباشد. البته باید توجه داشت که در اکثر کشورها و از جمله ایران شورا هایی جهت نظارت بر ایمنی و سلامت وجود دارند که به کارفرمایان جهت ارتقاء سطح ایمنی و سلامت فشار میآورند. مانند اغلب فعالیتهای مدیریت منابع انسانی، ایمنی و سلامت حرفهای نیز به تعهد زیادی نیاز دارد که همه قسمتها را شامل میشود.
جراحتها و بیماریهای مرتبط با کار باعث ضایع شدن منابع انسانی سازمان میشود و افزایش تصادفات در کار باعث ایجاد اختلال در خطوط پایین سازمان میشود که این عوامل علاوه بر زیان مالی موجب عدم توانایی سازمان در نگهداری کارکنان توانمند میشود. ایمنی و سلامت حرفهای تنها رعایت حال دیگران نیست بلکه یک جنبه ضروری و اساسی از بهرهوری هر سازمانی میباشد و اگر سازمانها بتوانند نرخ و مقدار حوادث حرفهای، بیماریها و استرس نامطلوب را کاهش دهند، کیفیت زندگی کاری کارکنان بهبود پیدا کرده و آنها اثربخشتر خواهند بود. تصادفات کمتر، بیماریها و علائم استرس کمتر و وجود کیفیت زندگی کاری نتیجه موارد زیر است:
بدون یک فرهنگ مناسب با این اعتقاد که جراحتها و بیماریها میتوانند قابل اجتناب باشند افراد شروع به مریض شدن، زخمی شدن و مردن خواهند کرد. افراد شروع خوبی در محیط کار نخواهند داشت و امکان ترک خدمت افراد شایسته وجود دارد. پیروی از رویههای توسعه، ارتباطات درست آموزشی، توجه به جزئیات، هماهنگی، مسئولیت فردی، آموزش کلی و جزئی کارکنان و افزایش دقت افراد ارزشهای اساسی یک فرهنگ مناسب میباشد و تعهد به آنها باید از مدیریت عالی آغاز شود و به سمت مشارکت همه کارکنان در ایمنی و سلامت حرفهای برود.
در سازمانها سیستمهای مرتبط با ایمنی و سلامت حرفهای باید حاضر و فعال باشند. این سیستمها شامل القاء، آموزش، سیاستها، استانداردها، ممیزی، فعالیتهای ایمنی، ارزیابی عملکرد و طرحهای بهبود میباشند. به علاوه این سیستمها باید شامل مکانیزمهای رسمی و بادوام برای شامل شدن همه کارکنان در برنامههای ایمنی و سلامت حرفهای باشند. اساس این کار ایجاد یک فرهنگ حمایت کننده و حذف رویههای بوروکراتیک است تا اهداف فراموش نشده و کارکنان آسیب نبینند.
شامل طرح، وسیله و مواد است. نکته مهم در اینجا طراحی خرید، نصب و عملیات بر اساس نیازهای ایمنی است. در تهیه سخت افزار باید دغدغههای ایمنی و سلامت در نظر گرفته شود و از مناسب بودن و ایمنی آن اطمینان حاصل شود (استون 2004، 653).
ممیزی ایمنی و سلامت، مدیران منابع انسانی را برای بدست آوردن بازخورد در مورد کارائی و اثربخشی برنامههای ایمنی و سلامت حرفهای سازمانها و انجام عمل درست و اصلاح شده فعال میکند. ممیزی ایمنی و سلامت حرفهای این امکان را ایجاد میکند تا در زمان معین و برنامه ریزی شده خطرات به طور سیستماتیک تحت نظر قرار گرفته و کنترلهایی به منظور اطمینان از سیاستهای ایمنی و سلامت حرفهای ایجاد شوند. در انجام این کار سازمانها باید ارزیابی یکپارچه را توسعه داده و دادههای مورد نیاز مدیران به منظور بهبود عملکرد ایمنی و سلامت و ایجاد یک فرهنگ ایمنی مثبت را تأمین کنند (استون 2004، 655).
ایجاد و طراحی یک برنامه جامع کنترل مخاطرات بالقوه به نظر ساده میآید ولی در عمل بسیار پیچیده است. به طور کلی سه اصل در مدیریت کنترل جامع مخاطرات و بیماریهای حرفهای وجود دارد که باید به آن توجه کرد:
بطور کلی یک برنامه کنترل جامع مخاطرات حرفهای جهت متعادل ساختن عوامل مخاطره آمیز و حداکثر کردن سود یک کارخانه برنامه ریزی میشود (حقیقی 1379، 122).
مفهوم آن استفاده از فیزیولوژی انسانی برای کمک به ارتقای ایمنی محیط کار میباشد. این برنامه بوسیله کاهش رفتارهایی دارای خطر و ارتقاء ایمنی آنها کار میکند. برنامههای ایمنی بر مبنای رفتار به طور کلی بوسیله مدیریت پذیرفته شده اما کارکنان چندان از آن راضی نیستند و از آن اکراه دارند. کارگران احساس میکنند که وقتی مدیریت از یک برنامه ایمنی بر مبنای رفتار استفاده میکند در اصل مسئولیت ایمنی خود را به کارکنان منتقل میکند. برنامههای ایمنی برمبنای رفتار میتواند به عنوان یک روش برای درگیر کردن کارکنان استفاده شود. در این برنامهها تمرکز بر روی اصلاح رفتار کارکنان است و یک برنامه ایمنی بر مبنای رفتار فرایند ساختن یک سیستم است که بوسیله آن هر سطح سازمان اعمال زیر انجام میشود:
همه سطوح سازمان از تولید تا سطح ارشد شامل این فرایند میشود و برنامههای ایمنی بر مبنای رفتار در صورتی موجب بهبودهای آینده میشود که اعمال زیر را انجام دهد:
میزان بیماریها و حوادث بستگی به در معرض حادثه و خطر قرار گرفتن دارد. چگونگی اندازه گرفتن این خطر در شکل 1 نشان داده شده است.
برنامههای ایمنی بر مبنای رفتار به رفتارهای خاصی مانند پوشیدن تجهیزات مناسب و حمایت کننده به عوض تمرکز بر روی حذف خطر پاداش میدهد (میوزا و ویلد 2002).
برای کارکنان بدون جراحت و حادثه در یک دوره زمانی طراحی شده است. کارکنان و اداره کنندگان ایمنی و سلامت حرفهای معمولا یک نظر مبهم در مورد برنامههای ایمنی بر مبنای مشوق دارند. وقتی کارفرمایان و کارمندان نوعاً به طور مساعد به این نوع برنامهها نگاه میکنند اداره کنندگان ایمنی و سلامت حرفهای به طور کلی اعتقاد دارند که برنامههای ایمنی بر مبنای مشوق منجر به عدم گزارش حوادث شده و کارگران اعتقاد دارند که جو ترس در میان نیروی کار ایجاد میکند (میوزا و ویلد 2002).
انواع برنامههای ایمنی بر مبنای مشوق عبارتند از:
ایجاد یک محیط کار ایمن و سالم باعث کاهش بیشتر تعداد حوادث و جراحتهای مرتبط با کار میشود. مدیران همواره با نظرات مختلف عملی، قانونی و اخلاقی مواجه هستند. که بسیاری از آنها در ارتباط با ایجاد تعادل میان حریم شخصی (بویژه حریم محرمانه) با نیازهای سازمان میباشد.
برخی نظرات اصلی که مدیران منابع انسانی باید سیستمهای خود را بر مبنای آنها تنظیم کنند عبارتند از ایدز، آزارهای جنسی، سیگار کشیدن، مواد مخدر، بی حرمتی در محیط کار و تعارضات کاری خانوادگی (استون 2004، 655-662).
متأسفانه در کشور ما به دلیل برخی تعصبات بیجا و ملاحظات، توجه بسیار کمی شده است و آمارهای دقیقی در این موارد موجود نمیباشد و تحقیقات و مطالب کمی در این زمینه موجود است.
استرس واژهای است در اصل به معنی فشار و نیرو. در جهان فیزیکی هر گاه فشاری بر چیزی وارد شود کنشی بر آن وارد میکند، ثبات اجزای درونی آن را بر هم میزند و تنشی در آن پدید میآورد و بر میآشوبد و سرانجام آن شی را به واکنش میاندازد. در مهندسی گفته میشود که هر گاه فشار وارده از مقاومت شی در گذرد آن شی متلاشی میشود و از وضعیت موجودش در میآید. روانشناسان و دیگر صاحبنظران استرس نیز میگویند روی هم جمع شدن رویدادهای زندگی که سازگاری فرد را با وضع موجودش بر هم میزند موجب استرس میشود (رندال و التمایر 1377، 10).
همچنین استرس نرخ ترس و فشار در بدن که در طول زندگی ایجاد میشود، توصیف شده است. استرس توسط یک دوره کلی از فشار، مشکلات و تجربههای افراد است که در طول زندگی بوجود میآید. خود استرس نه خوب است و نه بد. در حقیقت بعضی درجات استرس عادی است و برای ادامه حیات روزمره لازم است. حتی هنگامی که افراد استراحت میکنند، درجات کمی از استرس وجود دارد. بدون استرس انگیزه و انرژی وجود نخواهد داشت. استرس برای هر فرد اجتناب ناپذیر است. استرس یک وضعیت فشار است که روی احساسات یک نفر بوسیله فرایندها و شرایط فیزیکی اثر میگذارد و امروزه یکی از مسائل مهم و مورد توجه در حوزه سلامت فردی، سازمانی و اجتماعی است (استون 2004، 662).
استرس شغلی را میتوان جمع شدن عاملهای استرس زا در وضعیتهای مرتبط با شغل دانست که بیشتر افراد نسبت به استرس زا بودن آن اتفاق نظر دارند. همچنین استرس شغلی به عنوان کنش متقابل بین شرایط کار و ویژگیهای فردی شاغل، میزان بیش از حد خواستهای محیط کار و در نتیجه فشارهای مرتبط با آن است که فرد بتواند از عهده آنها برآید (راندال و تمایر 1377، 36-38).
طبق نظر هانس پاسخ فردی که در معرض استرس قرار میگیرد از الگوی عام و یکسانی پیروی میکند و این الگوی معین را سندروم سازگاری عمومی میگویند. این الگو سه مرحله دارد که عبارتند از:
استرسزاها عواملی هستند که موجب استرس میشوند. آنها مانند شرایطی هستند که که آغاز کننده یک تغییر در شرایط فیزیکی یا روانی میباشند. به عبارت دیگر برهم زننده تعادل فیزیکی و روانی هستند. استرسزاها مثبت یا منفی میباشند و عکس العملهای فیزیولوژیکی در فرد ایجاد میکنند. تپش قلب، افزایش فشار خون، خشکی دهان، تنفس سریع ، اغلب عکس العملهای غالب در مقابل استرسزاها هستند. همچنین حالتهای احساسی مختلف نیز باعث این عکسالعملها میشوند و سطوح استرس بوسیله وقایع غیر مترقبه مطلوب یا نامطلوب افزایش پیدا میکند اما فقط در صورتی که از حد معینی فراتر رود باعث ایجاد درد و بیماری در افراد میشود (استون 2004، 662).
همه کارکنان با استرس مواجه هستند و این یک قسمت از وجود هر فرد است. چگونگی هدایت استرس توسط هر فرد ممکن است به زندگی شادتر و یا تخریب زندگی کاری و سلامتی منجر شود. این بستگی به طرز تلقی افراد نسبت به استرس دارد که آن را یک تهدید یا یک چالش درک کنند.
منابع واقعی استرس بیانتها هستند. تاکنون سه گروه کلی از منابع استرس شناسائی شدهاند که گروهی مربوط به عوامل شرایط کاری، گروهی مربوط به صفات شخصیتی فرد و گروهی نیز مربوط به عوامل محیطی خارجی میباشند که در شکل 2 (استون 2004، 663) نشان داده شدهاند.
به طور کلی ترکیب این منابع باعث ایجاد استرس در افراد میشوند. همچنین با توجه به مطالعات انجام شده عوامل خارجی مانند زندگی خانوادگی اثر بیشتری در ایجاد استرس کارکنان دارند (استون 2004، 662).
استرسهای محیط کار بوسیله غیبتها، تأخیرها و ناتوانیهای مرتبط با استرس کارکنان یک بار سنگین بر روی سازمان تحمیل میکند. تحقیقات در استرالیا نشان داده است که بیشتر از یک روز در ماه کارکنان به دلیل افسردگی، مواد مخدر یا اضطراب از کار باز میمانند. تحقیقات دیگری نشان داده است افراد مجرد به خصوص زنان بیشتر در معرض خطرات استرس میباشند. در یک تحقیق دیگر نیز این نتیجه حاصل شده است که بیکاری زیاد، عدم امنیت شغلی، قراردادهای کوتاه مدت و فشار زمانی روی کارکنان با استرس مرتبط هستند. همچنین نگرانی از آینده شرکت، عدم تطابق نیازها و احساسات و عدم مالکیت میتواند ایجاد استرس کند.
هر یک از جنبههای کار میتوانند موجب استرس شوند. دربعضی حرفهها (برای مثال قانون، پزشکی، مالی، مشاوره و تکنولوژی) کار زیادی انجام میشود و نگرانی زیادی برای ارتقاء وجود دارد.
بعضی عوامل اصلی استرس در محیط کار در زیر آمده است (استون 2004، 663؛ فیربوردر و دیگران 2003؛ لارسون 2004):
انجام کار زیاد، بار اطلاعات زیاد کار کردن برای ساعتهای طولانی و داشتن جلسات بدون وقفه از فراوانترین علل استرس هستند. اگر این عوامل در دورههای زمانی طولانی ادامه یابند میتوانند منجر به اتلاف انرژی در فرد شوند زیرا فشارهای اقتصادی و کشمکش برای باقی ماندن در استانداردهای زندگی، افزایش کارمندان و یافتن خود در مقابل کوهی از کار همیشه فرا روی افراد هستند و حتی ممکن است فشارهای کاری به خانواده نیز منتقل شوند. طبق تحقیقات انجام شده در کشورهای مختلف این بارهای کاری بیش از اندازه و نداشتن تعطیلات موجب افزایش هزینههای ناشی از تصادفات و خستگی و همچنین بیماریهای مرتبط شدهاند.
به طور تعجبآوری انجام دادن کار کم نیز یکی از علل استرس است. درماندگی، سررفتن حوصله، نارضایتی و خستگی و زیاد در خانه ماندن سلامتی را کاهش میدهد. برطبق مطالعهای که در کشور سوئیس انجام شده سر رفتن حوصله خطر بیشتری از استرس ناشی از کار و تقاضای شغلی برای سلامتی دارد.
کارکنان نوبتکار، بیشتر احتمال دچار شدن به مشکلات سلامتی مزمن را دارند. نرخ طلاق در این کارکنان بیشتر است. بعلاوه آنها دارای رضایت شغلی کمتر، تصادفات بیشتر، افزایش مصرف الکل و مواد مخدر را دارند. به طور کلی کارکنان نوبت کار بیشتر احتمال مواجه شدن با مشکلات در ارتباط با عملکرد کاری را دارند. بعلاوه تحقیقات نشان داده که در این کارکنان کم خوابی، ضعف در کار و ایجاد خطر برای خود و همکارانشان بیشتر میباشد. همچنین زنان نوبت کار مستعد دورههای قاعدگی نامنظم، فراوانی نرخ سقط جنین و تولد فرزندان نارس و کم وزن هستند.
روابط غیر رضایت بخش با رئیس، زیردستان و همکاران منبع کلیدی استرس در محیط کار است. این حالت میتواند در سازمانهای با رفتار سیاسی زیاد (که اهداف و استانداردهای عملکرد وجود نداشته و ارتباطات شخصی دچار بحران باشد) بدتر باشد. بعلاوه در جایی که مدیران مجبور به تعهد در مورد عملکرد زیر دستان شوند و از ارزیابیهای موضوعی استفاده کرده و شخصاً ارزیابی کنند، استرس تولید میشود. به خصوص در جایی که نرخ عملکرد اثر مستقیمی بر حقوق و پرداخت به کارکنان داشته باشد.
تغییر یک علت پذیرفته شده استرس است. جانشینی مدیران، کوچکسازی و تولید تکنولوژی جدید همه میتوانند به عنوان استرسزا عمل کنند زیرا در این حالتها کارکنان باید با شرایط غیر آشنا تطبیق پیدا کنند. تغییر وقتی با استدلال منطقی سازمان شامل انتقالها، خاتمه همکاریها و دوباره کاریها مرتبط باشد به دلیل افزایش عدم امنیت شغلی و تقاضای کار نامعین، میتواند پر استرس باشد. عدم امنیت شغلی به طور خاص یکی از بزرگترین تولید کنندگان استرس در اغلب کارکنان است.
محیطهای کاری که خصوصیت آن رقابت بسیار زیاد میباشد، ارتباطات ضعیف، مدیر اقتدارگرا و سبک مدیریتی تهدیدآمیز استرس خلق میکند. یک علت استرس میتواند مدیریت بیصلاحیت باشد. چنانچه مدیران دارای استرس باشند این استرس را به کارکنان و زیر دستان منتقل کرده و دوباره استرس زیردستان به دیگر مدیران منتقل میشود که بصورت یک حلقه باطل افزاینده استرس در میآید و در نهایت به نارضایتی شغلی منجر میشود . همچنین یک مطالعه در استرالیا نشان داده که نارضایتی بالای شغلی منجر به ناتوانی کارکنان میشود و در صورت عدم ترک سازمان توسط فرد، باعث بیماری در وی میشود.
صدای زیاد، نور نامناسب، دمای بالا یا پایین، شلوغی، کمبود حریم خصوصی و ناتوانی در شخصیسازی محیط کار میتواند تولید استرس کند. کار و زندگی در ساختمانهای بلند مرتبه هم از جنبه روانی و هم فیزیولوژیکی روی افراد اثر گذاشته و استرس را افزایش میدهد.
در سازمان ها، در جایی که کارکنان نمیدانند از آنها چه انتظاری وجود دارد، نتیجه عدم اطمینان است که استرس ایجاد میکند. در بعضی شرایط مدیران برای پیشبینی اینکه چه وظیفهای دارند و مسئولیت آنها چیست دچار فشار هستند در نتیجه برای آنها یک تهدید داخلی بوجود میآید و ممکن است از سوی مقامات بالاتر تنبیه شوند. این حالت نیز سطح استرس را افزایش میدهد (استون 2004، 663-665).
بسیاری از عوامل شخصی منابع بالقوه استرس در محیط کار هستند. به طور ذاتی بسیاری از مردم در مقابل فشارهای فیزیولوژیکی و روانی آسیب پذیر هستند و مشکلاتی برای این افراد بوجود میآید. به طور کلی شخصیت افراد به دو نوع الف و ب تقسیم میشود. افراد نوع الف افراد رقابتی پر انرژی و همیشه در فشار زمانی هستند و افراد نوع ب درست بر خلاف نوع الف هستند و کمال گرا میباشند. افراد نوع الف بیشتر مستعد استرس زیاد، بیماریهای قلبی، فشارخون بالا و سایر بیماریهای مرتبط با استرس هستند (استون 2004، 665-666).
بسیاری از عوامل خارجی و محیطی میتوانند استرس ایجاد کنند. برای مثال بر اساس تحقیقات صورت گرفته عوامل محیطی مانند افزایش رقابت، کاهش قابلیت سود دهی، وضعیت اقتصادی، روابط کار و محدودیتهای صنعتی میتوانند در ایجاد استرس مؤثر باشند. عوامل اصلی خارجی تولید کننده استرس در زیر آمدهاند (استون 2004، 666).
رکود میتواند باعث کاهش یا طولانی شدن دورههای بیکاری و نگرانی شود. تحقیقات نشان داده است که اضطراب و عدم اطمینان از امنیت شغلی ناشی از نابسامانیهای اقتصادی میتواند مشکلات سلامتی را افزایش دهد. حتی خود بیکاریهای ناشی از رکود اقتصادی نیز میتواند باعث این امر شود. این نگرانیها و فشارها حتی میتواند روی سطح استرس خانواده نیز اثرگذار باشد. در آمریکا کارمندان برای بهبود دادن وضعیت خود نزد کارفرما احساس فشار میکنند. تحقیقات در استرالیا نشان داده است که پول مهمترین عامل توزیع استرس در خانوادهها میباشد.
سود مشمول مالیات، مزایای کارکنان، مقررات مرتبط با اخراج، فرصتهای برابر، ایمنی و سلامت حرفهای و مانند آن میتواند به تنشهای میان کارگر و کار فرما اضافه شود. تمام شرکتها باید خود را با قوانین و مقررات محل فعالیت خود وفق دهند که این امر باعث ایجاد تنش و استرسهای مربوط به خود خواهد شد.
مسافرتهای زیاد کاری بین المللی یا حتی تماسهای زیاد کاری میتواند تولید استرس کند. یک تحقیق در آمریکا نشان داده افرادی که دارای ارتباطات کاری زیادی هستند دارای فشارخون بالاتری نسبت به دیگران هستند و افرادی که به طور دائم مجبور به مسافرت و تغییر مکان بوده و با فشار زمانی نیز برای این امر مواجه هستند عصبانی تر و مضطربتر هستند. مسافرتهای با مسافت زیاد در محدوده زمانی کوتاه میتواند یک منشأ استرس باشد. علائم شایع مسافرتهای با مسافت طولانی عبارتند از خستگی، عدم تعادل، بیخوابی، سردرد، کاهش ظرفیت ذهنی و فیزیکی، افسردگی و اختلالات وزنی. بعلاوه لغو پروازها، گم شدن بار سفر، بیماری، دزدی، قصور در انجام وظایف خانوادگی و بدقولیهای خانوادگی از دیگر عوامل استرس زا در افرادی که زیاد مسافرت میکنند هستند.
وقتی ارزشهای جامعه در میان افراد مختلف باشد ممکن است استرس ایجاد شود. یکی از عواملی که تازه واردان به یک جامعه جدید با آن مواجه میشوند شوک فرهنگی است. به طور مشابه زمانی که مدیران در استخدامهای سازمانی ارزشهای متضادی را لحاظ میکنند، میتوانند استرس را افزایش دهند. مدیران برای اینکه به هر دو مجموعه ارزشها احترام بگذارند در حقیقت ممکن است خود را به دو قسمت تقسیم کنند. هر جامعهای ارزشهای خاص خود را دارد که افراد در مواجهه با آنها در صورت عدم آشنایی و رفتار درست ممکن است دچار استرس شوند.
ترس از مورد دزدی قرار گرفتن، مورد تجاوز قرار گرفتن یا مورد حمله قرار گرفتن روی افراد فشار وارد میکند و این افراد پسزمینهای از ترس در خود دارند و این مسئله باعث ترک منطقه خطر توسط این افراد میشود. بر اساس تحقیقات انجام شده در همه جا و همه افراد میزانی از این نوع ترس وجود دارد و بدیهی است که افزایش جرم و جنایت در جامعه و اطلاع رسانی بیش از اندازه و اغراق آمیز در این مورد میتواند سطح استرس در جامعه را افزایش دهد.
ترک خانواده، طلاق، مرگ یک عضو خانواده یا دیگر بحرانها با توسعه و افزایش بیماریهای مرتبط با استرس در ارتباط است. برای مثال مطالعات در آمریکا نشان داده است که بسیاری از زنان و مردانی که همسر خود را از دست میدهند دچار مشکلات سلامتی جدی شده یا حتی فوت کردهاند. تحقیق دیگری نیز نشان داده است که افرادی که طلاق میگیرند در سال اول بعد از طلاق بیشتر از مردمی که زندگی زناشویی عادی دارند دچار بیماری میشوند. همچنین در هنگ کنگ تجربه نشان داده است افرادی که قبل یا بعد از ازدواج دارای روابط جنسی نامشروع بودهاند و این موضوعات افشاء شود در بسیاری از موارد منجر به طلاق میگردد. رنج بردن از مشکلات خانوادگی و شخصی باعث افزایش سطح مصرف مواد مخدر و مشروبات الکلی میشود که این مواد مشکلات خاص خود را به همراه دارد (استون 2004، 666-668).
سطوحی از استرس ممکن است به بهتر شدن عملکرد کاری کمک کنند. شکل شماره 3 ارتباط بین استرس و عملکرد کاری را نشان میدهد. وقتی استرس وجود ندارد چالشهای کاری وجود نخواهد داشت، کسالت و ناتوانی افزایش یافته و بر روی عملکرد اثر منفی میگذارد. چنانچه استرس افزایش پیدا کند عملکرد به سمت بهبود میرود و کارکنان آمادگی ذهنی و روانی بالایی برای رویارویی با چالشها پیدا میکنند.
بعضی تحریکها مفید هستند و کارکنان را برای رسیدن به احساس موفقیت و رضایت شغلی فعال میکنند. حال اگر مقدار استرس از سطح بهینه فراتر رود تقاضاهای زیاد از حد از کارکنان افزایش مییابد و سطح عملکرد افت میکند. در این نقطه، توان هماهنگی کارکنان از بین رفته، تصمیمگیری برای آنها مشکل شده و رفتارهای نامتعادل بروز میدهند. همچنین اگر استرس از حد معینی بیشتر شود عملکرد بدتر شده و کارکنان با درهم شکستگی ذهنی و فیزیکی روبرو میشوند (استون 2004، 668-669).
با توجه به تحقیقات انجام شده سبک رهبری و آمادگی کارکنان با رضایت، عملکرد شغلی، ترک خدمت و استرس ارتباط قویی ندارد. کارکنان با میل و انگیزش بالاتر و با توانایی بیشتر عملکرد و رضایت شغلی بالاتری دارند. از طرف دیگر استرس شغلی کارکنان به طور مثبت با ترک خدمت کار کنان در ارتباط است . همچنین تاکنون ارتباط روشنی میان عملکرد، رضایت شغلی و استرس به صورت یکپارچه با سبک رهبری و ترک خدمت و آمادگی کارکنان پیدا نشده است. از طرفی دانش، تجربه و توانایی کارکنان در رابطه با یک وظیفه خاص اغلب بر روی اعتماد، تعهد و انگیزش و در نتیجه استرس و سلامتی اثر میگذارد. در نتیجه سازمانها باید افراد درست را برای انجام کار درست برگزینند و در همین حین آموزش مناسب نیز برای افزایش توانایی آنها در نظر بگیرند که این امر باعث متناسب شدن توانایی کارکنان و افزایش ایمنی وسلامت میشود (چن و دیگران 2005).
شاید یکی از شایع ترین علل استرس در مدیران عدم توان تصمیم گیری و اجرا باشد. عدم تصمیم گیری باعث ایجاد استرس میشود و استرس نیز باعث تشدید ناتوانی در تصمیم گیری میشود که این امر به صورت یک دور باطل عمل میکند و موجب اتخاذ تصمیمات نادرست میشود. مدیرانی که تصمیمات را به تعویق میاندازند و به شرح مشکلات گذشته توجه بیش از اندازه میکنند نیاز به عمل دارند. چنانچه مدیران از ابتدا نگران همه تصمیماتی باشند که تاکنون گرفته یا خواهند گرفت دچار استرس بیش از اندازه خواهند شد و پیامد آن کاهش توانایی آنها در مواجهه با وضعیتهای جدید است. این امر منجر به نگرانی بیشتر، فشار بیشتر و مشکلات بیشتر میشود. در تصمیم گیری باید میزان مسئولیت و فوریت تصمیم لحاظ شود و نباید تأمل زیاد از حد روی تصمیمات صورت گیرد. یک تصمیم بد بهتر از تصمیم نگرفتن است و تصمیم درستی که دیر اتخاذ شود غیر قابل استفاده است. این یک افسانه است که تأخیر، کیفیت یک تصمیم را بهبود میبخشد. اما واقعیت اینست که تأخیر در تصمیمات استرس را افزایش میدهد (استون 2004، 669).
علائم استرس به راحتی میتوانند شناسایی شوند و به مدیران در مورد کارکنانی که با استرس کار میکنند هشدار دهند. علائمی که میتوان مشاهده کرد عبارتند از:
اغلب کارکنان بعضی از این نشانهها را دارند که احتمالا نتیجه استرس زیاد میباشد و اگر به این مشکلات توجه نشود ممکن است باعث بروز انواع بیماریها شود (استون 2004، 669).
چالش اساسی برای هر کارمند یافتن آن سطح از استرس است که بهرهوری را بدون آسیب زدن به سلامت افزایش دهد. این امر با مدیریت مؤثر استرس امکان پذیر میشود. بعضی مهارتهای مدیریت استرس که برای کنترل استرس لازم است در زیر آورده شده است:
برای اجتناب از اثرات زیان آور استرس، کارکنان باید قطع کردن کار را یاد بگیرند. راحت بودن و درست استراحت کردن میتواند فرا گرفته شود. فعالیتهای اساسی کاهش دهنده تنش مانند تنفس عمیق، تکنیکهای رهاسازی مستمر خود و یوگا میتواند برای شکست دادن استرس استفاده شود. دیگر راههای راحت بودن و استراحت، گوش کردن به موسیقی، داشتن روابط جنسی مشروع و رژیم غذایی خوب هستند. حتی نگهداری حیوانات خانگی نیز میتواند به افرادی که از استرس رنج میبرند کمک کند به خصوص نگهداری پرندگان میتواند اثر روانی مثبتی روی افراد بگذارد.
فعالیتهای منظم فیزیکی مثل رقص باله، قدم زدن، درجا دویدن، شنا کردن، قایقرانی، دوچرخه سواری یا تنیس نه تنها قوای جسمانی را تقویت میکند، بلکه برای مواجهه با استرس نیز به فرد کمک میکند. قبل شروع ورزش یک کنترل پزشکی توصیه میشود. همچنین اغلب حرکتهای اروبیک علاوه بر تنظیم وزن، استرس را نیز کاهش میدهند. تحقیقات نشان داده است که سازمان هایی که مکانی برای فعالیتهای سلامتی در نظر گرفتهاند دارای میزان غیبت، ترک خدمت و ادعاهای حقوقی کمتری هستند.
طولانی شدن استرس میتواند بدن را از ویتامینها تهی کرده و آن را مستعد بیماری کند. بعلاوه افرادی که تحت استرس هستند عادات غذاییشان تغییر میکند، آنها ممکن است بعضی وعدههای غذایی را حذف کنند و مصرف داروهای محرک مانند قهوه، الکل یا سیگار را افزایش دهند. بنابراین باید رژیم غذایی متعادلی را ایجاد نمود. طبق تحقیقات انجام شده وجود سطح استرس بالا و رژیم غذایی نامطلوب 30 تا 50 درصد بهرهوری را کاهش میدهد.
صحبت کردن در مورد نگرانیها یا مشکلات میتواند یک راه بسیار موثر برای کنترل استرس و کمک به کارکنان برای هماهنگی با فشار اضافی باشد. افراد نوعاً زمانی که به آنها فرصت صحبت کردن ناکامیها و ناتوانیهایشان داده میشود، احساس رهایی پیدا میکنند. محبوس کردن فشارهای روانی در خود و صحبت نکردن در مورد مشکلات راه مناسبی برای مواجهه با استرس و کنترل آن نمیباشد.
بسیاری از استرس کارکنان نتیجه برنامه ریزی ضعیف است. کارکنان باید زمان کافی برای رسیدن به اهداف کاری خود در اختیار داشته باشد. ضعف برنامه ریزی منجر به گیج شدن در مورد اهداف، فعالیت سریع و ناتوانی قابل توجه میشود. وقتی یک مدیر در عمل شکست بخورد و تراکم فعالیتها ایجاد شود استرس در مدیر و اطرافیان بوجود میآید. نوعاً این تراکم در فعالیتها موجب شکست در استفاده از فرصتها میشود.
تفویض کم یکی از دلایل مقدماتی شکست مدیریت و کنترل استرس است. مدیران نیاز به اتکاء کردن دارند زیرا آنها نمیتوانند همه تصمیمات به خصوص تصمیمات کوچک روزانه را بگیرند. افسوس که بسیاری از مدیران به تفویض بیمیل هستند. آنها از اینکه دیگران نتوانند این وظایف را انجام دهند هراس دارند. تفویض یک وسیله اساسی در مدیریت زمان و کنترل استرس است و بدون آن سلامت عقلی مدیران دچار خطر میشود (استون 2004، 670-672).
همانطور که گفته شده یکی از مهمترین مسئولیتهای مدیریت منابع انسانی حفظ کارکنان توانمند به منظور ایجاد و حفظ مزیت رقابتی در سازمان میباشد زیرا امروزه یکی از عوامل کلیدی موفقیت سازمانها منابع انسانی توانمند و استفاده بهینه و دانش محور از آنها میباشد. برای رسیدن به این هدف لازم است کارکنان از سطح رضایتمندی بالایی برخوردار باشند تا برای سازمان ایجاد ارزش نمایند. یکی از عوامل اصلی ایجاد رضایتمندی امنیت شغلی میباشد و یکی از ارکان بوجود آورنده امنیت شغلی وجود ایمنی و سلامت در محیط کار میباشد.
با توجه به مطالبی که در این مقاله بیان شده ایمنی و سلامت در محیط کار باید از دو جنبه مورد بررسی قرار گیرد:
در پایان لازم به ذکر است اکثر مطالب و دستورالعملهای ارائه شده در این مقاله بر اساس تحقیقات انجام شده در کشورهای توسعه یافته بدست آمده و برای بکارگیری آن در کشورهایی مانند ایران باید بر مبنای عوامل فرهنگی، اجتماعی، کاری و ... مطالعات و تعدیلات لازم صورت گیرد