لغات و اصطلاحاتی که عمدتا در بازرگانی خارجی کاربرد دارد |
inspection | بازرسی -معاینه -سرکشی |
certificate | سند رسمی - گواهینامه |
freight car | واگن باری |
down payment | پیش پرداخت |
prepayment | پیش پرداخت |
advance | پیش -جلو افتاده( در مورد شرایط پرداخت بکار می رود که منظور همان پیش پرداخت است ) |
truck | کامیون |
partial | جزئی - پاره |
shipment | حمل - محموله |
allow | جایز - مجاز- قابل قبول |
instruction | دستورالعمل |
follow | بشرح زیر |
requir | خواستن - لازم داشتن |
binder | صحافی |
manual | دستی |
organized | سازمان یافته - متشکل |
balanced | متعادل، متوازن . |
balance | مانده |
timely | بموقع، بهنگام، بجا، بوقت، بگاه |
enclose | درمیان گذاشتن ، در جوف قرار دادن ، به پیوست فرستادن ، حصار یا چینه کشیدن دور. |
swift | سریع، چابک ، تندرو، فرز، باسرعت. |
indicate | نشان دادن ، نمایان ساختن ، اشاره کردن بر. |
declared | اعلان شده ، اظهار شده ، شناسائی شده . |
acknowledge | تصدیق کردن ، وصول نامه ای را اشعار داشتن - تایید - اقرار - |
return | بازگشت |
pointing | موضوع، هدف، مسیر، مرحله |
status | وضعیت - حالت - نوع - مرحله |
approximate | تقریبی، تقریب زدن . |
forward | جلو - پیش - ببعد(فوتبال)بازی کن ردیف جلو |
consignee | کسی که جنس یا مالی بعنوانش ارسال شده . |
optional | اختیاری، انتخابی. |
indent | سفارش (دادن) |
capital | حرف بزرگ ، حرف درشت، پایتخت، سرمایه ، سرستون ، سرلوله بخاری، فوقانی، راسی، مستلزم بریدن سر یا قتل، قابل مجازات مرگ ، دارای اهمیت حیاتی، عالی. |
spare | دریغ داشتن ، مضایقه کردن ، چشم پوشیدن از، بخشیدن ، برای یدکی نگاه داشتن ، درذخیره نگاه داشتن ، مضایقه ، ذخیره ، یدکی، لاغر، نحیف، نازک ، کم حرف.یدک ، یدکی. |
operation | اداره ، گرداندن ، عمل جراحی، عمل، گردش، وابسته به عمل.عمل، عملکرد، بهره برداری. |
offer | تقدیم داشتن ، پیشکش کردن ، عرضه ، پیشنهاد کردن ، پیشنهاد، تقدیم، پیشکش، ارائه |
| |
hear( looking forward to hear from you) | شنیدن ، گوش کردن ، گوش دادن به ، پذیرفتن ، استماع کردن ، خبر داشتن |
regard(best regards) | درود، سلام، احترام |
mention | ذکر، اشاره |
valve | شیر، دریچه ، لامپ |
per | بر طبق |
collect | جمع آوری کردن ، وصول کردن |
warehouse | انبار گمرک ، انبار کالا، |
road | راه آهن . جاده |
delivery | تسلیم. تحویل |
courier | پیک - قاصد |
trade | بازرگانی، حرفه ، داد و ستد کردن ، مبادله کردن .سوداگری، بازرگانی، تجارت، داد وستد، کسب، پیشه وری، کاسبی، مسیر، شغل، حرفه ، پیشه ، آمد ورفت، سفر، آزار، مزاحمت، مبادله کالا، تجارت کردن با، داد وستد کردن . |
trade discount | تخفیف عمده از طرف تولید کننده به خریدار. |
trade in | مبادله کردن ، مبادله . |
trade name | نام تجارتی. |
trade off | سبک و سنگین کردن . |
trade school | مدرسه حرفه ای. |
tradesman | کاسب، سوداگر، دکان دار، افزارمند، پیشه ور. |
payment | پرداخت- قسط- وجه- پول |
spare | یدکی - ذخیره |
quotation | سهمیه بندی- مظنه - عبارت |
enquiry | استعلام - پرس و جو |
quote | قیمت دادن- اعلام کردن- مظنه دادن |