µ تاریخچۀ بورس در جهان
واژه "بورس" از نام خانوادگی فردی به نام " واندر بورس " اخذ شده که در اوایل قرن پانزدهم در شهر بروژ در بلژیک می زیسته و صرافان شهر در مقابل خانه ی او گرد می آمدند و به داد و ستد کالا ,پول و اوراق بهادار می پرداختند . نام وی بعدها به کلیه ی اماکنی اطلاق شد که محل داد و ستد پول و کالا و اسناد مالی وتجاری بوده است.
تشکیل اولین بورس اوراق بهادار در جهان در سال 1460 روی داد . دراین سال در شهر " آنورس " بلژیک که موقعیت تجاری قابل ملاحظه ای داشت , اولین بازار متشکل سرمایه به وجود آمده است .
رشد بورس سهام و جا افتادن آن در عملیات تجاری و اقتصادی , با انقلاب صنعتی اروپا و شکوفایی اقتصاد تازه متحول شده آن قاره از کشاورزی به صنعتی همراه بوده است . نکته قابل توجه آنکه درست در هنگام جهش معاملات بورس وپا گرفتن آن ,دولت اروپایی مانند آلمان , انگلیس و سوئیس , قوانین ومقرراتی ناظر بر فعالیت این نهاد وضع کردند و قبل از اینکه امنیت سرمایه گذاری به خطر افتد و موجباتی فراهم شود که صاحبان پس اندازهای کوچک , صنایع نو پای اروپا را از موهبت مشارکت خود محروم سازند ,ضمانت اجرای قانونی وضع شد تا از هر گونه تقلب و تزویر و پایمال شدن حقوق صاحبان سهام , جلوگیری گردد .
اولین بورس اوراق بهادار جهان در اوایل قرن 17 در شهر آمستردام تشکیل گردید و کمپانی معروف استعماری " هند شرقی " سهام خود را در آن بورس عرضه نمود, بورس آمستردام امروزه نیز یکی از منابع مهم تامین سرمایه در سطح بین المللی است.
دومین بورس معتبر دنیا , بورس لندن است که از سال 1801 میلادی با انتشار 4000 سهم 50 پوندی به مبلغ 200000 پوند افتتاح گردید و آغاز به کار نمود. از ابتدای امر در بورس لندن اوراق بهادار خارجی و داخلی مورد داد و ستد قرار می گرفته است.
در آمریکا اولین محل شناخته شده به عنوان بورس اوراق بهادار در نیویورک و در محوطه ای در زیر سایه ی درخت نارون بزرگی در خیابان " وال استریت " بود که بعدها به قهوه خانه ای در نزدیکی همان محل انتقال یافت. ( 1972 م.)
بورس وال استریت با جمع آوری مبالغی به عنوان ورودیه از دلالان و گسترش عملیات تقویت شد و به مجتمع تجاری عظیمی مبدل گردید که بعدها به عنوان بورس سهام نیویورک رسما به ثبت رسید.
بورس نیویورک در حال حاضر بزرگترین بازار سرمایه ی دنیاست.در آمریکا از حدود 250 میلیون نفر جمعیت آن کشور, 80 میلیون نفر سهام دار بورس و در انگلستان از حدود 50 میلیون نفر جمعیت کشور, 25 میلیون نفر سهام دار بورس هستند.
تاریخچۀ بورس در ایران
در سال 1315 شمسی دو کا رشنا س هلندی و بلژیکی ، فقط به منظور بررسی امکا نات قا نونی تشکیل ساز مان بورس در ایران به ایران سفر کردند. اما سالها اتاق صنایع و معادن، بانک مرکزی و وزارت بازرگا نی به مطالعه راجع به آن پرداختند ودر سال 1341 با تشکیل کمیسیونی موضوع تاسیس بورس اوراق بهادار به صورت جدی دنبال شد . ودر سال 1345 قانون و مقررات تشکیل بورس اوراق بهادار تهران تهیه و به مجلس ارائه و تصویب گردید. بورس مکانی است برای ایجاد تماس بین عرضه کنندگان و تقاضا کنندگا ن سرمایه ،که با جذب و بکار گیری سر ما یه های کوچک حجم سرما یه گذاری را در جامعه با لا می برد و نرخ تورم را کاهش داده و توزیع ثروت ودرامد را عادلانه تر می کند.
بازر گانان و صاحبان صنایع می توانند اوراق مورد پذیرش در بورس را نزد بانکها و موسسات اعتباری وثیقه بگذارند و ا عتبار مورد نیاز خود را در یافت کنند و جریان نقدینگی بنگاههای خود را تنظیم کنند..(عبدالله زاده، 1382، ص34)
از آ نجایی که مخاطبان دولت در سالهای اخیر اقشار کم درآمد و بی بضاعت جامعه می باشد، ظاهرا دولت توجه زیادی به سهامداران بورس ندارد، زیرا هدفش توزیع عادلانه تر ثروت ، و از بین بردن شکافهای در آمدی است ، تا تولید ثروت برای سهامدارن .
اما از آن جایی که سرمایه های بورس در تولید و اشتغال کشور بکار گر فته می شود ، و نیز حجم نقدینگی را کاهش داده و با تورم مبارزه می کند ، لذا بورس نیاز مند حمایت دولت می با شد.
وضعیت بورس در ایران
" در ایران , بورس محلی است برای انجام معاملات ثانویه روی سهام شرکت ها ی پذیرفته شده " از این تعریف ساده این طور بر می آید که قبلا باید سرمایه گذاری مشخصی روی یک شرکت یا کارخانه ای انجام شده باشد ( بازار اولیه ) و با تامین شرایط مشخصی , این شرکت در بورس پذیرفته شود تا بتوان آن را روی میز بورس معامله کرد ( بازار ثانویه ) .
اگر این تعریف را برای بورس ایران پذیرفته باشیم , دیگر منطقی نخواهد بود که بگوییم : بورس اوراق بهادار در فرایند توسعه اقتصاد کشور , در رهایی از وابستگی به در آمدهای نفتی از اهمیت زیادی برخوردار است . در واقع نقش بورس درگردآوری نقدینگی راکد یا غیر مولد و هدایت پس انداز های سرگردان به سوی مصارف سرمایه گذاری , تشکیل سرمایه ثابت و تامین منابع مالی , سرمایه گذاری های مولد , جلب مشارکت های مردمی در راه عمران ملی , گسترش مالکیت مردمی , جلوگیری از فرار سرمایه, جذب سرمایه های خارجی , کاستن از فشار کسری بودجه و کمک به رشد اقتصادی انکارناپذیر است .
ناگفته پیداست وقتی کارخانه ای قبلا با سرمایه گذاری بخش خصوصی یا غیر خصوصی تاسیس شده و چند سا ل از فعالیت آن گذشته باشد و اکنون صاحبان آن در بورس مالکیت آن را منتقل می کنند , در واقع پول یا سرمایه از یک سو به سوی دیگر می رود , یا از صندوق یک شرکت سرمایه گذاری به صندوق بانک یا سازمان دیگری سرازیر می شود ,ِِِِِ و بورس در این میان در فرآیند توسعه اقتصادی هیچ نقشی ایفا نمی کند . هیچ نقدینگی راکد یا غیر مولد و هیچ پس انداز سرگردان ( اگر اصلا بتوان گفت که پس انداز می تواند سرگردان باشد ) به سوی سرمایه گذری مولد و ... هدایت نمی شود . (راعی،1381،ص16)
µ 10 نکته که هر سهامداری باید بداند!
برای سرمایه گذاری در بورس توجه به برخی نکات می تواند مفید باشد و مارا در رسیدن به اهدافمان یاری دهد. موارد زیر از جمله نکات مهمی هستند که برخی از آنها از اصول مهم و پایه ای سرمایه گذاری در این حیطه اند:
۱- انتخاب صنعت برتر : در میان صنایع مختلف صنایعی هستند که میانگین بازده آنها از میانگین بازده بازار بیشتر است.
پس چرا آنها را انتخاب نکنید؟!
۲- انتخاب شرکت برتر : پس از گزینش صنعت برتر حالا به سراغ شرکتهایی بروید که بازده آنها از میانگین بازده صنعت بالاتر است .
منظور از بازده، کلیه سودهای منتفع از شرکت اعم از EPS ، اختلاف قیمت، سهام جایزه و... در یک مدت معین می باشد.
۳- میزان نقد شوندگی: هیچگاه سهمی نخرید که در فروش آن دچار مشکل شوید. نقد شوندگی عامل بسیار مهمی است که هرگز نباید مورد غفلت قرار گیرد. این فاکتور متاثر از پارامترهایی مثل حجم معاملات شرکت، تعداد سهام معامله شده، دفعات معامله، تعداد خریدار و... می باشد. نقد شوندگی به صورت رتبه ای مطرح می شود و رتبه 1 به معنای بالاترین میزان نقد شوندگی است و رتبه های 2 و 3 و 4 و ..... به ترتیب نقد شوندگی کمتری دارند.
برخی از افراد تا رتبه 100 را قابل قبول می دانند. بعضی ها بیشتر از 50 نمی روند و عده ای هم به بیشتر از 20 رضایت نمی دهند. به هرحال بسته به استراتژی و هدف سرمایه گذاری تان، ملاکی را برای خودتان قرار دهید.
لازم به ذکر است که رتبه نقد شوندگی در یک محدوده زمانی قابل محاسبه است مثلا یکساله، شش ماهه، یکماهه و... اما در بیشتر موارد از نقد شوندگی 3 ماهه استفاده می شود.
۴- میزان سهام در دست سهامداران عمده: هر چه این میزان کمتر باشد و سهم یک شرکت بیشتر در دست مردم و سهامداران جز باشد، بهتر است. چرا که در اینجا عرضه و تقاضای واقعی است که میزان قیمت را تعیین می کند. در صورتیکه قسمت اعظمی از سهام یک شرکت در دست سهامداران عمده باشد به همان نسبت آنها می توانند کنترل بیشتری را بر آن سهم اعمال کنند. و در این بین سهامدار جز است که ضرر می کند.
۵- اخبار اقتصادی-سیاسی: همواره به اخبار داخلی و خارجی توجه داشته باشید. فکر نمی کنم روزانه 15 دقیقه گوش دادن به اخبار یا مطالعه روزنامه ها وقت زیادی بگیرد اما کمک بزرگی به شما خواهد کرد تا بتوانید در برخی موارد روند بازار را پیش بینی کنید و همینطور صنایع خاصی را مورد توجه قرار دهید .
۶- P/E این شاخص مطالب بسیار زیادی به ما می گوید. مثلا به ما می گوید که جو بازار از یک سهم بخصوص چه انتظاری دارد. میزان بالای این شاخص می تواند نشاندهنده این واقعیت باشد که سهامداران چشم امید به آن سهم بسته اند و باور دارند که پیشرفت قابل ملاحظه ای خواهد داشت.
میزان رشد P/E را نیز فراموش نکنید سالهای مختلف را باهم مقایسه کنید شرکتهای یک صنعت را نیز با یکدیگر مقایسه کنید.
۷- اخبار طرح و توسعه شرکت: به دنبال اخبار و اطلاعات شرکت مورد نظرتان بر آیید. آیا شرکت طرح تو سعه، افزایش سرمایه، پروژه های آتی دارد یا خیر؟ مسلما انتخاب شرکتی که موارد مذکور را دارد به جای شرکتی که مدتها است افزایش سرمایه نداده، پروژه جدیدی اجرا نکرده و طرحی برای آینده ندارد عاقلانه تر است. مخصوصا سرمایه گذاری که تصمیم به استمرار و ادامه سرمایه گذاری دارد حتما باید به این مطلب توجه کند.
۸- میزان رشد EPS : کدام شرکتها رشد EPS بیشتری داشته اند؟ کدام شرکتها معمولا در اول سال مالی EPS پایین تری اعلام کرده و در طول سال مرتبا آنرا تعدیل مثبت می کنند؟ آنها را از نظر دور ندارید.
۹- سبد سهام: همیشه سبد سهام درست کنید. با این کار ریسکتان را پایین می آورید. به قول یک مثل قدیمی همه تخم مرغها را داخل یک سبد نگذارید. در تشکیل سبد، تعدد و تنوع شرکت و صنعت را فراموش نکنید.
۱۰- استراتژی: همواره یک استراتژی داشته باشید. و خود را مقید به پیروی از آن بدانید. متاسفانه اکثر ما دنباله رو دیگران هستیم بدون اینکه خودمان برنامه مشخصی داشته باشیم و فقط با تقلید از دیگران پی آنها می رویم . البته تقصیر هم نداریم چون اطلاعات کافی وجود ندارد و بطور تخصصی به سهامداری که در خیلی از جاها یک شغل است و یک تخصص پیچیده و البته پر سود، نپرداخته ایم.
P/E µ چیست؟
قیمت سهام یک شرکت به سود هر سهم را گویند.
کاربرد P/E
به لحاظ نظری، P/E یک سهم به ما می گوید که سرمایه گذاران چند ریال حاضرند به ازای هر ریال سود یک شرکت پرداخت نمایند. به همین جهت به آن ضریب سهام نیز می گویند. به عبارت دیگر اگر P/E یک سهم ۲۰ باشد بدین معنی است که سرمایه گذاران حاضرند ۲۰ ریال برای هر ریال از سود این سهم (که شرکت تولید می کند) بپردازند.
رشد سود
قیمت سهام بازتاب انتظارات سرمایه گذاران از ارزش و رشد آینده شرکت است. اما توجه کنید که اندازه سود (EPS) معمولاً مبتنی بر سود های( EPSهای) گذشته است. اگر شرکتی انتظار رشد دارد بنابراین انتظار داریم که سودش نیز رشد کند. در نتیجه تفسیری بهتر از P/E آن است که خوشبینی بازار از آینده رشد یک شرکت را باز تاب می دهد.
اگر P/E شرکتی بالاتر از میانگین بازار یا صنعت باشد بدین معنی است که بازار در ماه ها یا سال های آینده انتظارات بزرگی از سهم این شرکت دارد. شرکتی با P/E بالا باید سود های فزاینده ایجاد کند، در غیر این صورت قیمت سهمش سقوط خواهد کرد. مثالی از شرکت ایران خودرو گویای این بحث است.
دام های کاربرد P/E
تا بدین جا آموختیم که در شرایط معینی P/E می تواند ما را در تعیین بالا یا پایین بودن ارزش یک شرکت کمک کند. همچنین پی بردیم که P/E تنها در شرایط معینی معتبر است. اما علاوه براین دام های دیگری نیز در تحلیل P/E وجود دارد که در ادامه درباره برخی از آنها بحث می شود.
حسابداری
سود یک اندازه حسابداری است که در محاسبه اش از اقلام غیرنقدی نیز استفاده میشود. معیارهای اندازه گیری سود بر طبق اصول حسابداری همگانی مقرر می شوند. این اصول در گذر زمان تغییر می کند و در هر کشوری نیز متفاوت از دیگر کشورها است. از این رو محاسبه سود ( EPS) بسته به چگونگی دفترداری و حسابداری می تواند به صورت های متفاوت ارائه شود. در نتیجه مقایسه سودها EPS ها با یکدیگر گاهی به مقایسه سیب و پرتقال می ماند.
تورم
در شرایطی که اقتصاد کشور تورم بالایی را تجربه می کند طبعاً کالاها و هزینه های استهلاک به دلیل بالا رفتن هزینه های جایگزینی کالاها و تجهیزات در مقایسه با سطح عمومی قیمت ها کم نمایی می شود. بنابراین در زمان های تورمی P/E ها عموماً پایین تر می آیند زیرا بازار سودها را که به صورت ساختگی به بالا گرایش دارد تخریب شده می بیند. بررسی P/E همانند تمامی نسبت ها در گذر زمان برای پی بردن به روند آن ارزشمند است. تورم این بررسی را دشوار می کند زیرا اطلاعات گذشته در امروز از فایده مندی کمتری برخوردارند.
تفسیری دیگر
P/E پایین لزوماً بدین معنی نیست که ارزش یک شرکت کم نمایی شده است. بلکه به معنای آن است که بازار معتقد است شرکت در آینده نزدیک با مشکل روبه رو خواهد شد. سهمی که قیمتش پایین می آید معمولاً دلیلی دارد.
عمده ترین دلیلش این است که سود شرکت کمتر از سود انتظاری اش خواهد بود. این مسئله P/E دنباله دار بازتابی ندارد مگر آن که سود در عمل نیز محقق گردد.
تنها به اتکای P/E سهام نخرید
یکی از پر بسامدترین اشتباهاتی که سرمایه گذاران غیر حرفه ای مرتکب می شوند خرید سهام صرفاً به اتکای P/E بالا یا پایین است. توجه کنید که ارزشیابی سهام تنها با تکیه بر شاخص های ساده ای مانند P/E ساده انگارانه و نادرست است. P/E بالا ممکن است به معنی بیش نمایی ارزش سهم باشد و هیچ تضمینی وجود ندارد که بعداً به سرعت پایین نیاید. ضمناً توجه کنید که حتی اگر ارزش سهمی کم نمایی شده باشد ممکن است ماه ها یا حتی سال ها طول بکشد تا بازار ارزش آن را اصلاح نماید.
در هر صورت تجزیه و تحلیل سهام امری بسیار پیچیده تر از دانستن چند نسبت ساده است. به عبارت دیگر هر چند کلیدی برای معمای ارزش گذاری سهام است اما تمام آن نیست. از این رو توصیه می شود که سرمایه گذاران برای خرید سهام با خبرگان سرمایه گذاری رایزنی نمایند. پاسارگاد نیک آماده است تا سرمایه گذاران علاقه مند را با قواعد سرمایه گذاری آشنا سازد.
ص نتیجه گیری
P/E همه چیز یا به عبارتی حرف آخر را درباره ارزش سهم نمی گوید اما برای مقایسه شرکت های یک صنعت، کل بازار یا روند تاریخی P/E یک شرکت سودآور است.
به یاد بسپارید که :
الف - P/E یک نسبت است و از تقسیم P یا PRICE یا قیمت روز سهم به EPS یا E یا سود هر سهم به دست می آید.
ب- به لحاظ تاریخی، میانگین P/E ها در بازه 3/2 _ 13/2 قرار می گیرد.
ج- به لحاظ نظری، P/E یک سهم به ما می گوید که سرمایه گذاران حاضرند چند ریال به ازای هر ریال سود بپردازند.
هـ - تفسیر بهتری از P/E این است که آن بازتاب خوشبینی بازار از آینده رشد یک شرکت است.
و- P/E در مقایسه با قیمت بازار شاخص بهتری برای ارزش گذاری یک سهم است.
ز- بدون در نظر گرفتن نرخ های رشد صنعت، صحبت از بالا یا پایین بودن P/E یک شرکت بی معناست.
ح- تغییر در اصول حسابداری شامل وجود چندین روش مجاز برای سود (EPS ) تجزیه و تحلیل P/E را دشوار می کند.
ط- P/E ها عموماً در زمان تورم حاد پایین تر می آیند.
ی- تفاسیر بسیاری پیرامون دلیل پایین بودن P/E یک شرکت وجود دارد.
ک- تنها به اتکای ضریب P/E اقدام به خرید و فروش سهام نکنید.
µ سهامداران چه حقوق وتعهداتی دارند؟
یکی از شرایط پذیرش سهام شرکت ها در بورس آن است که صورت سهامی عام باشند. هرفردی با خرید یک یا چند سهم از سهام یک شرکت سهامی، دارای حقوقی میشود که امکان نقض آن وجود ندارد. حقوق ناشی از مالکیت سهم متعدد است و در موارد مختلف قانون تجارت به آنها اشاره شده است. به طور کلی این حقوق به دو دسته: حقوق مالی و غیر مالی تقسیم می شود.
حقوق مالی ناشی از مالکیت سهام بر چند نوع است، حق سهیم شدن درسود، حق تقدم در خرید سهام جدید و حق سهیم شدن در دارایی شرکت. البته برخی حقوق مالی متفرقه نیز وجود دارند که از جمله آنها حق مخالفت با افزایش تعهدات بدون رضایت سهامدار است.
حق سهیم شدن در سود شرکت
یکی از اهداف خریداران سهم یک شرکت، آن است که در سود آن شرکت، سهیم شوند. میزان سود هر سهامدار در مجمع عمومی عادی سالانه شرکت تعیین می شود. منظور از سود، سود قابل تقسیم است که شامل این موارد می شود:
سود خالص سال مالی شرکت منهای زیان های سال های مالی قبل و اندوخته قانونی (نصف سود خالص هر سال) و سایر اندوخته های اختیاری، به علاوه سودقابل تقسیم سالهای قبل که تقسیم نشده است. نحوه پرداخت سود قابل تقسیم را نیز، مجمع عمومی تعیین می کند. اگرمجمع عمومی در این خصوص، تصمیمی نگرفته باشد، هیات مدیره شرکت نحوه پرداخت را تعیین خواهد کرد. ولی در هر حال پرداخت سود به صاحبان سهام باید ظرف هشت ماه پس از تصمیم مجمع عمومی را جع به تقسیم سود انجام شود.
حق تقدم در خرید سهام جدید شرکت
ازآنجا که سهامدران یک شرکت خواهان حفظ حقوق وموقعیت خود در شرکت هستند، انتظار دارند در هنگام افزایش سرمایه و انتشار سهام جدید از سوی شرکت، نسبت به سایر خریدارن اولویت داشته باشند. به همین دلیل، ابتدا شرکت به سهامداران قبلی خود پیشنهاد فروش سهام می کند. آنها نیز در استفاده و یا صرف نظر کردن از این حق، مختارند. اما ازآنجا که قیمت پیشنهادی فروش سهام شرکت، با قیمت بازار سهام متفاوت است، سهامداران معمولا ازاین حق تقدم استفاده می کنند.
حقوق غیر مالی
حقوق غیر مالی ناشی از مالکیت سهام بر چند نوع است: حق رای، حق انتقال سهام، حق اطلاع
حق رای
بدیهی ترین حقی که سهام دار درشرکت دارد، حق رای است. سهام دار با استفاده ازحق رای خود درمجامع عمومی، در امور شرکت، همچون انتخاب اعضاء هیات مدیره و بازرسان شرکت، تغییرات سرمایه، تقسیم سود، تغییرات اساسنامه، انحلال شرکت وسایر موارد، مشارکت می کند. حق رای سهامداران نسبی است وهرکس تعداد سهام بیشتری داشته باشد، حق رای بیشتر بیشتری نیز خواهد داشت. حق رای سهامدارمی تواند از طریق اعطای وکالت نیز اعمال شود.
حق رای به دو صورت ساده وتجمعی اعمال می شود. در رای گیری ساده هر سهم یک رای دارد. دراین نوع رای گیری، سهامداران اقلیت نمی توانند حتی یک عضو هیات مدیره را انتخاب کنند و کلیه اعضای هیات مدیره را سهامداران اکثریت بر می گزینند. برای حل این معضل، ازروش رای گیری، تجمعی استفاده می شود. دراین نوع رای گیری،تعداد آرای هر رای دهنده در تعداد مدیرانی که بایدانتخاب شوند، ضرب شده وحق رای برای هر رای دهنده، برابر با حاصل ضرب مذکورخواهد بود، در نتیجه رای دهنده می تواندآرای خود را به یک نفر بدهد یا آن رابین چند نفر تقسیم کند. بدین ترتیب سهامداران اقلیت نیز می توانند در چنین هیات مدیره ای تاثیر گذار باشند و نماینده ای در هیات مدیره داشته باشند.
حق اطلاع
حق اطلاع سهامداران از وضعیت شرکت ، وسیله ای برای اجرای درست حق رای است. هر سهامداری می تواند از پانزده روز قبل از انعقاد مجمع عمومی در مرکز شرکت ، به صورتحساب ها مراجعه کند و از تراز نامه و حساب سود و زیان و گزارش عملیات مدیران و گزارش عملیات مدیران و گزارش بازرسان رونوشت بگیرد . همچنین ، باتوجه به آن که اساسنامه ، از سهامداران نوعی قرار داد بین موسسین و سهامداران است ، هریک حق دارند نسخه ای از اساسنامه را دریافت کنند. در برخی موارد نیز شرکتها از طریق پست یا انتشار اطلاعیه یا دوتنامه در روزنامه های کثیرالانتشار ، از سهامداران خود برای تشکیل مجامع عمومی عادی دعوت به عمل می آورند .
µ تعهدات سهامدار
تنها تعهد یک سهامدار در شرکت سهامی ، پرداخت مبلغ سهم است و اگر به این تعهد خود عمل کند ، به عنوان صاحب سهم تعهد دیگری ندارد . سهامدار هیچگونه تعهد شخصی در قبال طلبکاران شرکت ندارد و اگر شرکت بنا به دلایلی قادر به پرداخت دیون خود نباشد ، نمی توان به سهامداران رجوع کرد . همچنین تعهدات سهامداران همان است که قبول کرده اند و نمی توان با تغییر اساسنامه تعهد جدیدی بر عهده آنان گذاشت یا تعهدات فعلی آنان را افزایش داد . در این زمینه قانون نیز به صراحت عنوان کرده است که هیچ مجمع عمومی نمی تواند تابعیت شرکت را تغییر دهد و یا هیچ اکثریتی نمی تواند بر تعهدات صاحبان سهم بیفزاید .
µ شاخص کل و بازده
یکی از مهمترین معیارهای ارزیابی عملکرد سرمایهگذاری در بورس و حتی سرمایهگذاریهای غیر مالی، شاخصهای بورس و به خصوص شاخص کل تلقی میگردد. در حال حاضر غالب سرمایهگذاران نهادی و انفرادی در بورس اوراق بهادار تهران، حرکت و جهت بازار را به صورت دورهای با این معیار اندازهگیری میکنند. هر چند بورس اوراق بهادار تهران شاخصهای متعددی را به صورت روزانه محاسبه و منتشر مینماید اما توجه اصلی استفادهکنندگان به شاخص کل است.
با توجه به تجاربی که از کجفهمیهای سرمایهگذاران غیرحرفهای نسبت به شناخت و تحلیل این شاخص وجود دارد، مقاله حاضر به منظور درک آسان شاخص کل ابتدا به تعریف و تبیین شاخصهای بازار سرمایه، بررسی توصیفی- تحلیلی شاخص کل در سال 1382 و خصوصیات قابل توجه این شاخص میپردازد. در پایان نیز نتیجهگیری بحث ارائه گردیده است.
مفهوم شاخص سهام
شاخص، یک معیار آماری است که تغییر حرکت و جهت یک اقتصاد یا یک بازار سهام را نشان میدهد. در بازارهای مالی اساساً شاخص یک پرتفوی فرضی از اوراق بهادار است که شامل کل بازار مربوطه یا بخشی از آن است. مثلاً شاخص کل بورس اوراق بهادار تهران پرتفویی فرضی از کلیه سهام پذیرفته شده است در حالی که شاخص مالی در برگیرنده پرتفویی فرضی از شرکتهای سرمایهگذاری و هولدینگ است.
هر شاخص دارای متدولوژی محاسباتی خاصی است که معمولاً بر حسب تغییر از یک ارزش مبنا بیان میشود. مثلاً شاخص کل بورس تهران بر مبنای فرمول لاسپیرز با کمیتعدیل و بر پایه ارزش یکصد محاسبه میگردد. اما باید توجه داشت که ارزش عددی شاخص، بار اطلاعاتی چندانی ندارد. به عنوان مثال اگر بدانیم که شاخص کل بورس تهران در پایان سال 1382 عدد 11379 است اطلاعات مهمیاز آن به دست نمیآید اما در صورتی که بدانیم شاخص بورس طی سال 1382 معادل 124 درصد رشد داشته است احتمالاً به عملکرد مناسبی در سال فوق پی خواهیم برد.
شاخص کل در سال 1382
شاخص کل بورس تهران که به آن تپیکس میگویند شامل پرتفوی فرضی از کل سهام پذیرفته شده در بورس است. این شاخص همانند شاخصهای مالی و صنعت تنها بیانگر تغییرات قیمت سهام طی یک دوره زمانی میباشد. البته باید توجه کرد که این شاخصها بیانگر بازده واقعی سهام مندرج در پرتفوی آنها نیست . از اینرو شاخص کل، معیار اندازه گیری بازده نیست زیرا در محاسبه شاخص مذکور اثرات عوامل اثرگذار بر بازده همچون سود سهام پرداختی در نظر گرفته نشده است.
شاخص کل بورس تهران در ابتدای سال 1382 معادل 5071 بود که در پایان سال 1382 به عدد 11379 رسید. (توجه داشته باشید که عدد شاخص فاقد واحد است.) تغییرات سال گذشته این شاخص بیانگر آنست که شاخص مذکور رشدی معادل 124درصد داشته است. در اولین نظر ممکن است تصور کنیم که اگر پرتفویی شامل کلیه سهام بورس تهران داشتیم بازدهی معادل 124درصد بدست میآوریم. این نتیجهگیری نادرست است زیرا محاسبات بازده کل بورس در سال 1382 نشانگر حدود 142درصد بازدهی است. این تفاوت از کجا ناشی میشود؟ دلیل این تفاوت بصورت مفهومیناشی از عدم لحاظ نمودن اثر کلیه پارامترهای اثرگذار بر بازده در شاخص کل شامل مالیات خرید و فروش سهام، بسته بودن محدوده نوسان قیمتها، عدم توجه به اثر تورم بر ارزشهای پولی شاخص و مهمتر از همه عدم درج سود سهام پرداختی است. از اینرو شاخص کل را نمیتوان به عنوان ابزار سنجش عملکرد پرتفوی انفرادی یا شرکتی بکارگرفت. به عبارت ساده تر نمیتوان گفت بازده بورس طی سال 1382 معادل 124درصد بوده است بلکه این معیار تنها نشانگر جهت مثبت بازار در سال 1382 است. از آنجا که شاخص قیمت و بازده، سود سهام پرداختی شرکتها را نیز در محاسبه شاخص درج مینماید، رشد آن طی سال 1382 (معادل 138درصد) به نرخ بازدهی کل بسیار نزدیکتر است.
لازم به ذکر است که هرچند هدف این مقاله بررسی سایر شاخصها نیست اما بررسی اجمالی تغییرات شاخصهای مالی و صنعت نیز بیانگر فقدان توانایی آنها برای اندازهگیری عملکرد پرتفوی افراد و شرکتها است. طی سال 82 شاخصهای مالی و صنعت به ترتیب 285 درصد، 216 درصد رشد نشان دادهاند که تفاوت فاحشی با بازدهی 142درصد بورس دارند.
نگاهی بر روند شاخص کل در سال 82 بیانگر آنست که شاخص از ابتدای سال تا 06/05/82 معادل 189درصد رشد داشته است. این رشد به جز فواصل تاریخی 13/03/82 تا 31/03/82 تقریباً بلاانقطاع ادامه داشته است.
شاخص کل بین تاریخهای 06/05/82 لغایت 19/08/82 در مجموع تغییری نداشته و در این فاصله در نقطه 28/07/82 معادل 21درصد نیز نسبت به 06/05/82 کاهش نشان داده است. پس شاخص کل از 19/08/82 با ارزش 9،568 بلاانقطاع تا تاریخ 17/10/82 افزایش مییابد تا به ارزش 11210 میرسد. روند شاخص کل در این تاریخ تا 25/12/82 افزایش نشان نمیدهد اما مجدداً از تاریخ 25/12/82 رشد شاخص شروع و تا آخرین روزکاری سال 82 شاخص به عدد 11379 میرسد.
یکی از نتایج مهمیکه از بررسی فوق استخراج میگردد آنست که 77 درصد رشد شاخص سال 82 189)درصد) در 4 ماهه اول سال رخ داده است و تنها 23 درصد آن در 8 ماهه بعدی واقع گردیده است. جالب است که بررسی تغییرات شاخص کل در سال 1381 نیز پشتیبان نتیجهگیری مذکور است. در سال 1381 رشد شاخص کل 34 درصد بوده است که 28 درصد آن یعنی 82 درصد رشد شاخص کل در 4 ماهه اول سال رخ داده است.
خصوصیات قابل توجه شاخص
به هر ترتیب، شاخصها ابزارهای سودمندی برای ردیابی روندهای بازار هستند. شاخصهای بورس معمولاٌ بعنوان یکی از معیارهای مهم رونق یا رکود اقتصاد داخلی نیز به کار میروند. تحلیل گران مالی معتقدند که درک شاخص و تغییرات آن میتواند به سرمایهگذاران در تصمیمات سرمایهگذاری مناسبتر یاری رساند. از اینرو کارایی شاخص، بخشی از کارایی بورس سهام تلقی میشود.
بنابراین، استفاده کنندگان شاخصها به خصوص سرمایهگذاران سهام در تحلیلهای خود باید به موارد زیر توجه نمایند:
1. انحرافات محاسباتی: غالب شاخصها از جمله شاخصهای کل، صنعت و مالی در بورس تهران بر مبنای سرمایه بازار موزون، محاسبه میشوند یعنی سهامیکه سرمایه بازار بالایی دارد وزن و اثر بیشتری بر تغییرات شاخص دارد. در عوض، تغییرات قیمت سهام شرکتهای کوچک چندان اثری بر شاخص ندارد.
به عنوان نمونه، اگر امروز سه شرکت بزرگ (Big dogs) فارس و خوزستان، سایپا و ایران خودرو هر یک 5 درصد افزایش قیمت بیابند شاخص کل معادل 115 واحد افزایش خواهدیافت که به معنای رشدی بیش از 1 درصد در شاخص است. این درحالی است که تغییرات قیمت دهها شرکت همچون دارویی حکیم، اشتادموتورز، نساجی ایران و امثالهم تا میزان 10 درصد نیز تقریباٌ اثری بر شاخص ندارد.
به طور کلی، میتوان گفت که درج وزن بازار در شاخص یک راه منطقی برای دستیابی به تصویر بازار است اما این متدولوژی موجب ناپایداری فزاینده شاخص میگردد. برخی از تحلیل گران مالی معتقدند که شاخص با وزنهای مساوی منصفانه تر است زیرا اثر تغییرات سهامهای کوچکتر را بهتر نشان میدهد.
2. انحراف تاریخی : به دلیل تغییر در تعداد و جوانب شرکتهای مندرج در یک شاخص، روند یک شاخص نمیتواند الگوی معاملاتی پرتفوی شاخص در میان مدت و بلندمدت باشد. از اینرو خبرگان مالی برآنند که شاخصها تنها حافظه کوتاه مدت بازارهستند.
ص نتیجه گیری
شاخصها ابزارهای سودمند اندازهگیری جهت و حرکت بازار بخصوص در کوتاه مدت هستند. این ابزار هنگامیسودمندی خود را نشان میدهد که سرمایهگذاران بدانند شاخص چه چیزهایی را ارائه میکند و همچنین چه چیزهایی را ارائه نمیکند. آنچه را که از طریق شاخصهای کل، صنعت و مالی نمیتوان دریافت شامل موارد زیر است:
الف) شاخصها دلایل حرکت قیمتها را نشان نمیدهند.
ب) شاخص معیار سنجش عملکرد پرتفوی سرمایهگذاران نیست.
ج) شاخص فاقد قابلیت مقایسه در بلند مدت است.
د) هر قدر شاخصها به صنایع و طبقات مربوطه خردتر شوند، سودمندی بیشتری در تصمیمات سرمایهگذاری دارند.
بر اساس بررسیهای انجام شده، روند تاریخی شاخص بورس اوراق بهادار تهران بیانگر رشد فزاینده در 4 ماهه ابتدای سال است.
µ اصول سرمایه گذاری بلند مدت
در بورس اوراق بهادار معمولاً توصیه می شود سرمایه گذاری بصورت بلند مدت برنامه ریزی شود. مطمئناً اولین سئوالی که مطرح می شود این است که در شرایط فعلی و در بورس ایران سرمایه گذاری کوتاه مدت سود بیشتری دارد و بالعکس سرمایه گذاری بلندمدت علاوه بر اینکه سود قابل قبولی ندارد در مقاطعی کاهش ارزش سرمایه را به همراه دارد. توجه داشته باشید که سرمایه گذاری بلند مدت اصولی دارد که به آنها اشاره می کنیم :
اصل یکم -مهمترین اصل این است که حتی در بهترین شرایط ممکن است به دلیل عدم دسترسی به اطلاعات نهانی قیمت سهم خریداری شده افت کند و یا از ارزش آن کاسته شود بنابراین اگر فرد سرمایه گذار کوتاه مدت برنامه ریزی کرده باشد ممکن است در چنین شرایطی مجبور به خروج از بازار شود و این یعنی بدترین ضربه به بازار بورس و حتی خود شخص چه از نظر مسائل مالی و چه از نظر اثرات روانی، در این شرایط فرد سرمایه گذار به دلیل اثرات مخرب روانی تصمیماتی عجولانه و نادرست خواهد گرفت و نهایتاً نتیجه مطلوبی به همراه نخواهد داشت، البته فراموش نکنیم وقتی براساس بررسی های نسبتاً دقیق اقدامی می کنیم و با کاهش ارزش سرمایه مواجه می شویم بهتر است به جای غصه خوردن، رفتارمان را تحلیل کنیم. بنابراین برنامه ریزی بلندمدت تنش های ناشی از کاهش ارزش سرمایه در کوتاه مدت را نخواهد داشت و فرد سرمایه گذار با آسودگی خاطر منتظر آینده خواهد ماند و در مقاطع کوتاه مدت ضرورتی برای نقد کردن سرمایه خود نمی بیند.
البته این توضیحات با فرض انتخاب سهامی با ارزش ذاتی و گذشته مطلوب است که در ادامه و توضیحات مربوط به نکاتی در خصوص انتخاب سهم به آن خواهیم پرداخت ضمناً لازم است در تمامی اصولی که در اینجا مطرح می شود به آنها توجه شود.
اصل دوم -همانطوری که در اصل ۱ گفتیم معمولاً وقتی تصمیم بلند مدت اتخاذ می شود سهام با ارزش افزوده مناسبی که در گذشته کسب کرده اند انتخاب می شود و معمولاً تغییرات احتمالی و موقتی در بورس بر روی اینگونه شرکت ها اثر مخربی نخواهد داشت و به راحتی آسیب پذیر نیستند و در بلندمدت مجدداً شرایط بهبود را حتی اگر صدمه دیده باشند خواهیم دید، البته دقت شود که در برخی موارد نیز اینچنین نیست که در توضیحات نکات انتخاب سهام به آنها اشاره شده است . فرض کنید روی سهامی برای کوتاه مدت سرمایه گذاری کنیم و این سرمایه گذاری فقط با توجه به بازدهی قابل توجه روزانه تصمیم گیری شود و به واسطه اینکه این داستان همچنان ادامه دارد تصمیمی برای فروش به موقع نگیریم چون بر اساس ارزش ذاتی و یا واقعی انتخاب صورت نگرفته، بنابراین اگر اوضاع تغییر کند و روند کاهشی ارزش سهم آغاز شود تا جایی که حتی امکان نقد کردن آن فراهم نشود، خوب ادامه داستان مشخص و این یعنی بدترین حالت برای سرمایه گذاری.
اصل سوم -وقتی شرکت هایی با دید بلند مدت انتخاب می کنید یعنی قبول دارید که تصمیم دیگری برای پولتان ندارید حال شرایطی فراهم می شود که در میان مدت و یا کوتاه مدت می توانید با سود مناسبی از بازار خارج شوید و با آرامش خاطر اقدام به فروش می کنید بنابراین می توان برنامه ریزی درازمدت داشت و با اطمینان خاطر و ریسک کمتر حتی در کوتاه مدت از بازار خارج شد. پس همیشه با دید درازمدت برنامه ریزی کنید و در صورت لزوم در کوتاه مدت تصمیم به فروش بگیرید
.
اصل چهارم -فراموش نکنید که در هر خرید و فروشی مبلغی به عنوان مالیات، سازمان و کارگزار (در ایران و شرایط فعلی ۲ درصد ) کسر می شود اگر فکر می کنید برنامه ریزی های کوتاه مدت سود بیشتری دارد می توانید تعداد معاملات و درصد های پرداختی را جمع بزنید و با شرایط نگه داشتن سهمی در بلند مدت مقایسه کنید، خوب در کوتاه مدت درگیری های روزانه بیشتر است ریسک های خاص خود را دارد و آرامش در این شرایط کمتر است بنابراین برای حصول نتیجه کنترل روند اتفاقات و تصمیمات می تواند مسائل زیادی را برای سرمایه گذار روشن کند.
اصل پنجم -جهت گیری بازار به سمت سرمایه های کوتاه مدت سبب می شود تا توجه به شرکت های معتبر که پشتوانه مالی قابل قبولی دارند کمتر شود و شرکت هایی که حرفی برای گفتن ندارند به صورت مقطعی سودی حاصل کنند و بزرگ جلوه داده شوند و از طرفی شرکت های معتبر علاوه بر اینکه مجبور می شوند وقت و سرمایه بیشتری برای حمایت در این بازار قرار دهند و از هدف اصلی خود یعنی تامین نیازهای مردم در بازار کالا و خدمات دور شوند و در نتیجه به صورت ناخواسته سهام شان ارزش واقعی خود را از دست دهد و نهایتاً به دلیل جذب نقدینگی در بازار بورس، بازارهای دیگر نیز تحت تاثیر قرار گرفته و اینگونه شرکت ها دو بازار خود را از دست می دهند لازم به توضیح است که مدیریت دو بازار اصولاً کاری است بسیار مشکل و جهت های بازار در هر یک از این دو بر دیگری تاثیر گذار است . لازم به توضیح است که در بین شرکت هایی که در کوتاه مدت بازدهی خوبی دارند قطعاً شرکت های با ارزشی نیز وجود دارد که در هر صورت انتخاب آنها برای بلند مدت نیز سودآور است. در مبحث انتخاب سهم نکاتی درخصوص مدیریت و جهت گیری بازار ارائه خواهد شد.
اصل ششم -زمانی که اوضاع سیاسی اثرات منفی بر روی بازار بورس می گذارد معمولاً بیشترین تاثیر را بر سهام هایی که ارزش ذاتی کمتری دارند می گذارد بنابراین باز هم دید دراز مدت باعث می شود که سهام های با ارزش ذاتی بیشتر را انتخاب کنیم و افت و خیزهای مقطعی آنها نگرانی کمتری به همراه داشته باشد.
اصل هفتم -اصولاً سهامدار می شویم تا شرکت ها با پشتوانه مالی سرمایه های کوچک به بقا و رشد خود ادامه دهند و تلاش می کنند تا سهامداران بیشتری از دو طریق جذب کنند: اول سود حاصل از سرمایه گذاری و دوم ارائه کالا و خدمات مورد پسند مشتری. بنابراین شرکتی را برای سرمایه گذاری انتخاب کنیم که از خود مایه ای دارد و در جهت جلب رضایت مشتری تلاش های مضاعفی می کند اگر دیدگاه این باشد قطعاً سرمایه گذاری بلند مدت معنی واقعی خود را پیدا می کند. شاید این سئوال طرح شود که اگر همه بلند مدت سرمایه گذاری کنند پس چگونه معامله شکل می گیرد ؟ همان گونه که می دانید انجام معامله ناشی از اختلاف سلیقه است و خاتمه یک سرمایه گذاری شروعی برای سرمایه گذاری دیگری است که ممکن است هر دو در مقطع زمانی خود تصمیم به سرمایه گذاری بلندمدت داشته اند.
µ تفاوت افزایش سرمایه از محل آورده نقدی و اندوخته در چیست؟
در افزایش سرمایههایی که از محل اندوخته میباشند، شرکت با تایید سهامداران تمام یا قسمتی از سود حاصله به واسطه فعالیت یک یا چند دوره مالی را به جای تقسیم نقدی در بین سهامداران به افزایش سرمایه شرکت اختصاص میدهد. در این حالت سهامداران وجهی را بابت افزایش سرمایه به شرکت پرداخت نمینماید و سهام جایزه را از شرکت دریافت مینمایند.
در افزایش سرمایههایی که از محل آورده نقدی صورت میگیرد، شرکت یا اندوخته ای برای صرف به منظور افزایش سرمایه ندارد و یا سهامداران رای به اندوختن منابع به منظور افزایش سرمایه نداده اند. در این صورت روال معمول بدین گونه میباشد که سهامداران شرکت در زمان افزایش سرمایه به ازای هر سهم جدید 1000 ریال به شرکت پرداخت مینمایند و سهام جدید یا حق تقدم به آنها تعلق میگیرد.
µ تحلیل شرکتهای سرمایهگذاری با استفاده از متغیر ارزش پرتفولیو
ارزش بازار یا ارزش پرتفولیو یک شرکت سرمایه گذاری از حاصل تقسیم ارزش جاری سهام موجود در پرتفولیو شرکت سرمایه گذاری بر تعداد سهام آن شرکت به دست میآید. به عبارت ساده، این متغیر نشان میدهد که چه مقدار سود از سرمایهگذاریها در صورت فروش آنها نصیب هر سهم شرکت میشود. این متغیر را میتوان از اطلاعات منتشره توسط شرکتها به دست آورد.
همانطور که گفته شد این عدد به نحوی نشاندهنده ارزش جاری سرمایهگذاریهای شرکت برای هر سهم میباشد. با مقایسه قیمت روز سهم و ارزش پرتفولیو شرکت میتوان گمانهزنیهایی در مورد وضعیت و قیمت آتی سهم انجام داد. عموما ارزش پرتفولیوی یک شرکت سرمایه گذاری در حدود قیمت سهم آن شرکت میباشد و اختلاف زیادی با قیمت سهم ندارد. اما همین اختلاف اندک در تحلیلهای عددی شرکتهای سرمایهگذاری اهمیت بسزایی دارد. این بررسیها را در سه حالت میتوان در نظر گرفت:
در حالت اول ارزش پرتفولیو شرکت بیش قیمت روز سهم است. در این صورت در ابتداییترین سطح بررسیها دو نکته را میتوان متصور بود. اول اینکه قیمت سهم حداقل قابلیت دستیابی به قیمتهایی در حدود ارزش پرتفولیو را خواهد داشت. به عنوان مثال ارزش پرتفولیو یک شرکت سرمایهگذاری به ازای هر سهم 2100 ریال میباشد در صورتی که ارزش جاری سهم این شرکت 1700 ریال است. اما باید توجه داشت که به احتمال قوی عاملی باعث این اختلاف قیمت گردیده و عموما تحلیل صنایع موجود در پرتفولیو چنین شرکتهایی بیانگر عدم اطمینان بازار در مورد ادامه سودآوری و رشد آنها میباشد. در نتیجه بازار با چنین سهامیبا احتیاط برخورد کرده و در بسیاری از مواقع حاضر به خرید سهام چنین شرکتهایی حتی با قیمتی برابر ارزش پرتفوی آنها نمیباشد. اما با بروز تحولاتی هر چند ناچیز در این صنایع بازار با اطمینان بیشتری نسبت به قبل با سهم شرکت سرمایهگذاری برخورد کرده و میتواند قیمت سهام شرکت را به سرعت به محدوده ارزش پرتفولیو برساند.
در حالت دوم ارزش پرتفولیو شرکت با قیمت روز سهم برابر بوده و از نظر قابلیت رشد قیمت سهم نمیتوان به راحتی امکانی را در نظر گرفت. اما باز هم در این حالت شرایط دیگری از جمله تحلیل صنایع موجود در سبد سهام شرکت، بازار سازی سهم و غیره در تعیین قیمت سهم دخیل میباشند.
در حالت سوم قیمت سهم بیش از ارزش پرتفولیو شرکت میباشد. یکی از ابتداییترین تحلیلها در این مورد را میتوان به انتظار رشد آتی سهم شرکت سرمایهگذاری به دلایلی از جمله انتظار رشد صنایع موجود در سبد آن مرتبط دانست. اما در صورتی که چنین آیندهای برای روند سهم متصور نباشد، میتوان احتمال کاهش قیمت سهم را نیز در نظر داشت. اما در غیر این صورت ثبات روند فزونی قیمت سهم نسبت به ارزش پرتفولیو میتواند ادامه دار باشد. در نهایت باید توجه داشت که مطالب ذکر شده در این بخش تنها قسمتهایی از تحلیلها را شامل میشود و با اتکا صرف به آنها نمیتوان نتیجهگیری کاملی در مورد گزینش سهام به دست آورد و خوانندگان باید در مورد نحوه گزینشهای خود تمام موارد را در نظر داشته باشند.
µ حق تقدم سهام به چه کسانی تعلق گرفته و تا چه زمانی اجازه معامله بر روی حق تقدم شرکتها وجود دارد؟
پس از اعمال افزایش سرمایه در یک شرکت ( فارغ از محل افزایش سرمایه ) سهامدارانی که در زمان افزایش سرمایه سهام شرکت را در اختیار داشته اند به نسبت افزایشی که در سرمایه شرکت داده شده است دارای حق تقدم می شوند و یا به عبارتی سهام جایزه به آنها تعلق می گیرد. به عنوان مثال اگر شرکتی 50 درصد افزایش سرمایه داشته باشد و سهامداری در زمان اعمال افزایش سرمایه تعداد 100 سهم از سهام این شرکت را داشته باشد، تعداد 50 سهم جایزه یا همان حق تقدم را در اختیار خواهد داشت.
پس از اعمال افزایش سرمایه در یک شرکت فرصتی به منظور انجام معاملات حق تقدمها در نظر گرفته می شود. در این دوره سهامدارانی که تمایلی به استفاده از حق تقدمهای تعلق گرفته به خود را ندارند می توانند در بازار اقدام به فروش حق تقدم سهام خود نمایند. از طرفی کسانی که در زمان افزایش سرمایه این شرکت سهام آن را در اختیار نداشته اند و یا تمایل به افزایش حجم دارایی خود در سهام این شرکت دارند مبادرت به خرید حق تقدم های عرضه شده توسط دیگر سهامداران مینمایند. در این معاملات قیمت حق تقدم توسط بازار تعیین میگردد. این قیمت میتواند کوچکتر، مساوی و یا بزرگتر از قیمت خود سهم شرکت باشد. در نهایت در مدت زمانی که برای حق تقدم سهام شرکت مشخص میگردد، تمام دارندگان حق تقدمها میباید مبلغ ارزش اسمی هر سهم را به حساب شرکت واریز نمایند. البته پرداخت ارزش اسمی سهم برای سهامدارانی که بواسطه افزایش سرمایه از محل اندوخته مالک سهام جدید گشتهاند منتفی میباشد.
µ تحلیل تکنیکی چیست؟
تحلیل تکنیکی بررسی تغییرات قیمتهای پیشین به منظور پیشبینی تغییرات آتی قیمت است. اغلب از تحلیلگران تکنیکی به عنوان چارتیست یاد میشود چرا که برای تحلیلهایشان اتکای زیادی به نمودارها دارند.
تحلیل تکنیکی در زمینه سهام، شاخصها، کالاها، پیمان های آتی ، و یا هر ابزار قابل داد و ستدی که متاثر از نیروهای عرضه و تقاضا باشد قابل کاربرد است. قیمت به ترکیبی از نرخ های باز شدن، حداکثر، حداقل و نرخ بسته شدن یک ورقه بهادار مشخص در بازه زمانی معین اشاره دارد. واحد بازه زمانی ممکن است کمتر از روز )تغییرات قیمت از یک معامله تا معامله بعدی، 5 دقیقه، ربع ساعت، یا ساعتی)، روزانه، هفتگی، یا ماهانه باشد و ممکن است از چند ساعت تا چندین سال ادامه داشته باشد. همچنین بعضی از تحلیلگران تکنیکی علاوه بر نمودار قیمت، مقادیر حجم( تقاضای اولیه موقع باز شدن نماد ) را نیز برای مطالعه عملکرد قیمت بکار میبرند. { در نمودارها بصورت میله ای زیر نمودار روند قیمت قرار میگیرد. }
اساس تحلیل تکنیکی
در ابتدای قرن بیستم، تئوری داو چیزی را بنیانگذاری کرد که بعدها به عنوان تحلیل تکنیکی نوین شناخته شد. تئوری داو از ابتدا ترکیب کاملی نبود بلکه به مرور با کنار هم قرار دادن اجزایی از میان نوشتههای چارلز داو در طی چندین سال تکمیل شد. از میان قضیههای نقل شده از داو سه تا از آنها برجسته می باشند:
• قیمت معرف همه اطلاعات می باشد.
• تغییرات قیمت کاملاً تصادفی نیست.
• اینکه چه اتفاقی افتاده { پیشینه قیمت } بسیار مهمتر است از چرایی آن { چرا اتقاق افتاده{
قیمت معرف همه اطلاعات می باشد:
بسیاری از تکنیکیها معتقد به روند قیمت هستند. لیکن بیشتر تکنیکیها این مطلب را نیز تایید می کنند که در برخی از دوره های زمانی، قیمت ها از روند خاصی تبعیت نمی کنند. اگر قیمت همیشه تصادفی بود، تحصیل درآمد از طریق تحلیل تکنیکی بسیار سخت میشد. جک شوایگر در کتابش بنام Schwager on Futures: Technical Analysis چنین میگوید:
در دوره های زمانی طولانی ممکن است بازار دارای تغییرات قیمت تصادفی باشد، لیکن در داخل این دوره های زمانی، دوره های زمانی کوتاه تری وجود دارند که رفتار قیمت در آنها بصورت غیر تصادفی است. هدف چارتیست ها شناسایی این دوره های زمانی (یعنی پیدا کردن روند های کلی قیمت) است.
اعتقاد تکنیکیها بر این است که تشخیص روند امکان پذیر بوده و میتوان بر مبنای روند قیمت اقدام به سرمایهگذاری کرد و همراه با مشخص شدن تدریجی روند قیمت و با اقدام به خرید و فروش در زمان مناسب ، سود کسب کرد. با توجه به این امر که روش تحلیل تکنیکی را می توان برای دوره های زمانی مختلف بکار برد، امکان دنبال کردن روند های بلند مدت و کوتاه مدت قیمت بطور همزمان وجود دارد. در نمودار بالا روند قیمت سهام IBM نشان دهنده رویکرد شوایگر نسبت به ماهیت روند قیمت ها است. روند کلی به سمت بالاست، لیکن محدودههای مناسب برای دادوستد درون آن پراکنده است. مابین محدودههای دادوستد برنگ قرمز- Trading Range روندهای رشدی رنگ آبی - Trending Range وجود دارند که متاثر از روند رشد اصلی قیمت سهم در بلند مدت هستند. وقتی که سهام بالاتر از محدوده داد و ستد قرار می گیرد، روند رشد آن دوباره شروع میشود. از طرف دیگر زمانی که سهام پایینتر از مرز پایینی محدوده داد و ستد قرار می گیرد، روند نزولی قیمت سهم آغاز می شود.
اینکه چه اتفاقی افتاده از علت آن مهمتر است: Tony Plummer در کتابش با عنوان The Psychology of Technical Analysis به نقل از اسکار وایلد میگوید « یک تحلیلگر تکنیکی قیمت همه چیز را میداند ولی ارزش { واقعی } هیچ چیز را نمیداند». چارتیست ها که به عنوان تحلیلگران تکنیکی شناخته میشوند فقط با دو چیز سروکار دارند:
1- قیمت فعلی چیست؟
2- سابقه تغییرات قیمت چیست؟
قیمت نتیجه تقابل نهایی نیروهای عرضه و تقاضا برای سهام شرکت است. هدف تحلیلگر پیشبینی جهت تغییرات قیمت آتی است. تحلیل تکنیکی با تمرکز بر روی قیمت و فقط قیمت، نمایانگر یک دیدگاه مستقیم است. بنیادگراها به دنبال چرایی قیمت می گردند. حال آنکه تکنیکیها به دلایل بنیادگراها در مورد چرایی قیمت با دید تردید نگاه میکنند. تکنیکیها اعتقاد دارند که بهترین کار این است که بدنبال چیستی قیمت باشیم و به چرایی آن اهمیت ندهیم. چرا قیمت بالا میرود؟ بخاطر بیشتر بودن خریداران (تقاضا) از فروشندگان (عرضه). سرانجام، ارزش هر چیز برابر با پولی است که یک فرد حاضر است برای آن بپردازد. چه لزومی دارد بدانیم چرا؟
قدمهای کلی برای ارزیابی تکنیکی:
بسیاری از تکنیکیها از یک دیدگاه بالا به پایین ( کل به جزء ) استفاده میکنند: کار تحلیل گر با یک تحلیل کلان و وسیع آغاز میشود، سپس بخشهای کلی جدا میشوند تا پایه ای برای تقسیم بندی خرد و متمرکز شکل دهند. چنین تحلیلی میتواند شامل سه قدم باشد:
1- تحلیل وسیع بازار از طریق شاخصهای اصلی بازار مانند S&P 500، Dow Industrials، Nasdaq و NYSE Composite.
2- تحلیل صنایع برای شناسایی گروههای قوی و ضعیف در داخل بازار. { صنعت برتر }
3- تحلیل منفرد سهام برای شناسایی سهامهای قوی و ضعیف در داخل گروه های انتخابی.{ سهم برتر }
زیبایی تحلیل تکنیکی در تنوع و تطبیق پذیری آن برای بازارها و شرایط مختلف است. چرا که اصول تحلیل تکنیکی کاربرد عمومی دارند، هر کدام از قدمهایی که در بالا بدان اشاره شد با زمینه تئوریک مشابه قابل اجراست. شما برای تحلیل جدول شاخصهای بازار نیاز به تحصیلات اقتصادی ندارید. برای تحلیل نمودار سهام لازم نیست شما یک حسابدار خبره باشید. نمودارها نمودار هستند. اهمیتی ندارد که محدوده زمانی 2 روز یا 2 سال باشد. اهمیتی ندارد که نمودار، نمودار سهام، شاخص، و یا محصول باشد. اصول تکنیکی حمایت، مقاومت، روند، محدوده دادوستد، و دیگر ابعاد میتواند برای هر نموداری بکار رود. در حالی که این امر آسان به نظر میرسد، تحلیل تکنیکی به هیچ وجه آسان نیست. موفقیت نیازمند مطالعه جدی، ثبات قدم و ذهن باز است.
µ روش تکنیکال و مزایا و معایب آن
توانایی های روش تحلیل تکنیکال
تمرکز روی قیمت :
اگر هدف پیش بینی قیمت آینده است ، متمرکز شدن روی تغییرات قیمت منطقی است. تغییرات قیمت معمولا بر روش فاندامنتال پیشی میگیرند. با تمرکز بر قیمت تحلیلگران بطور اتوماتیک به آینده توجه میکنند. بازاربعنوان یک شاخص رهبر در نظر گرفته میشود و میتوان گفت که اقتصاد 6 تا 9 ماه آینده را تعیین میکند. برای همراهی با بازار لازم است که تغییرات قیمت را بطور دقیق زیر نظر داشت. معمولا تغییر قیمت یک موجود زیرک و حیله گر پنداشته میشود. با وجود اینکه بازار مستعد یک تغییر ناگهانی است ،راهنمایی ها و نشانه ها معمولا قبل از تغییرات مهم ظاهر میشوند. یک تحلیل گر معمولا به دوره های خرید در کف بعنوان گواهی بر ترقی قریب الوقوع سهم نگاه کرده و همچنین دوره های فروش در سقف را بعنوان شاهدی برای یک دوره رکود در شرف وقوع در نظر میگیرد.
عرضه ، تقاضا و تغییرات قیمت :
خیلی از تحلیل گران قیمت باز شدن ، بسته شدن ، حداکثر و حداقل یک سهم را مورد بررسی قرار می دهند . در هر جزء از این داده ها، اطلاعات ذیقیمتی نهفته است . آنها بطور جداگانه گویای مطلبی نیستند ولی وقتی با هم در نظر گرفته میشوند تاثیرات عرضه و تقاضا بر قیمت سهم را نشان میدهند.
مثال بالا سهمی را که با یک جهش مثبت باز شده است را نشان میدهد یعنی قبل از باز شدن سهم تعداد دستورات خرید بیشتر از دستورات فروش بوده و قیمت بالا رفته تا فروشندگان بیشتری را جذب کند. تقاضا از همان ابتدا بالا بوده است. قیمت حداکثر (high) در طول روز نشاندهنده شدت تقاضا می باشد. قیمت حداقل (low)در طول روز نیز گویای میزان عرضه ( فروشنده) موجود برای این سهم است.قیمت بسته شدن (close) قیمت نهایی مورد توافق فروشندگان و خریداران است. در مورد مثال فوق قیمت بسته شدن نسبت به قیمت حداکثر اختلاف زیادی داشته و بیشتر به قیمت حد اقل نزدیک است . این موضوع گویای اینست که علی رغم اینکه تقاضا (خریداران) در طول روز قوی بوده است ، عرضه فروشندگان دست آخر غالب شده و باعث کاهش قیمت نهایی (پایان روز) شده اند . در عین حال با وجود فشار فروشندگان، قیمت بسته شدن بالاتر از باز شدن باقی مانده است . با نگاه کردن به نمودار تغییرات قیمت در طول یک دوره زمانی طولانی میتوان بوضوح شاهد تقابل و رویاروئی عرضه و تقاضا بود . به ساده ترین زبان میتوان گفت : قیمت های بالا بیانگر تقاضای بیشتر و قیمت های پایین معرف فزونی عرضه است .
حمایت / مقاومت
آنالیز اولیه و ساده چارت های قیمت میتواند در تشخیص درجه حمایت یا مقاومت مفید باشد . این پارامترها معمولا توسط دوره های تراکم ( محدوده داد و ستد ) که قیمت ها در یک محدوده مشخص تغییر میکند مشخص میشوند . این مطلب گویای این است که قوای متقابل عرضه و تقاضا به تعادل رسیده اند و داد و ستد به بن بست رسیده است.وقتی قیمت از این محدوده خارج میشود نشان دهنده این است که عرضه یا تقاضا شروع به رشد کرده و بر دیگری فائق آمده است . اگر قیمت بالاتراز حد بالایی محدوده قیمت برود نشاندهنده آن است که تقاضا برنده شده و اگر از حد پایینی خارج شود عرضه افزایش یافته است .
پیشینه قیمت بصورت تصویری
حتی برای تحلیل گران فاندیمنتال با تجربه و کارآزموده نیز یک نمودار قیمت ، حاوی اطلاعات مفیدی است . نمودار قیمت یک شرکت ، نشاندهنده یک نمودار تصویری و گویا ازروند قیمت سهام آن شرکت در طول یک بازه زمانی است . نمودار بسیار گویاتر و خواناتر از یک جدول اعداد است . در اکثر نمودارهای قیمت ستونهای حجم معاملات در پایین نمودار آورده میشوند . با استفاده از این نمودار میتوان براحتی موارد زیر را تشخیص داد :
- واکنشهای قبل و بعد از اتفاقات مهم
- نوسانات گذشته و حال
- حجم و مبلغ معاملات گذشته
- وضعیت نسبی یک سهم نسبت به کل بازار
تسهیل در تشخیص زمان خرید
آنالیز تکنیکال کمک زیادی در تشخیص زمان خرید میکند . برخی تحلیل گران ، روش فاندیمنتال را برای شناسایی سهام مناسب جهت خرید و روش تکنیکال را برای تشخیص زمان خرید بکار می برند . این نکته کاملا واضح است که زمان مناسب خرید ، نقش مهمی در عملکرد دارد . روش تکنیکال میتواند در تشخیص تقاضا (حمایت) یا عرضه (مقاومت) و همچنین زمان خروج از بازار مفید واقع شود .مشخصا انتظار برای خروج از بازار در نرخ هایی بالاتر از نرخ های عرضه گسترده و یا خرید در نرخ هایی در نزدیکی نرخ های حمایتی میتواند بازده را بهبود بخشد .
دانستن سابقه تاریخی قیمت یک سهم مهم است . اگر شما سهمی را در دو سال گذشته به عنوان یک سهم عالی ارزیابی می کرده اید ولی روند سهم در این مدت ثابت بوده است معلوم می شود وال استریت نظر دیگری دارد . اگر سهمی به اندازه زیادی رشد داشته باید گوش به زنگ برگشت رو به عقب آن سهم بود . یا اگر سهمی از حد مورد انتظار بیشتر افت نموده شاید این ارزش را داشته باشد که آن را در این قیمت بخرید و منتظر روند رو به رشد آن بمانید .
معایب آنالیز تکنیکال
تمایل تحلیل گر : همانند تحلیل فاندیمنتال ، تحلیل تکنیکال ذهنی بوده و علایق و سلایق شخصی تحلیل گر در آنالیز تاثیر گذار است . در نظر داشتن این مطلب در هنگام آنالیز یک چارت ( نمودار ) مهم است . اگر تحلیل گر روی سهمی خاص تعصب داشته باشد کل تحلیل وی تحت تاثیر این اعمال سلیقه قرار خواهد گرفت و باید این نکته را در نظر داشت همچنین چنانچه تحلیل گر نسبت به یک سهم بدبین باشد نتیجه تحلیل احتمالا انتظار روند نزولی برای آن سهم خواهد بود .
امکان تفاسیر مختلف : علاوه بر موضوع تمایلات شخصی تحلیلگر، باید این واقعیت را پذیرفت که تحلیل تکنیکال را می توان به روش های مختلف تفسیر نمود . علی رغم اینکه استانداردهایی وجود دارد ولی خیلی وقتها دو تحلیل گر با نگاه به یک نموداربه دو دیدگاه متفاوت و جهت گیری مخالفی میرسند ! هر دو نیز میتوانند دلایل منطقی بیاورند و بر سر تحلیلشان اصرار کنند و دلایلی مبنی بر درست بودن تحلیلشان ارایه دهند . در حالیکه این موضوع میتواند نا امیدکننده باشد ، بنظر میرسد تحلیل تکنیکال تا اندازه ای مثل علم اقتصاد بیشتر شبیه هنر است تا علم. اینکه نیمه پر یا خالی لیوان را ببینیم بستگی به نظر بیننده دارد .
عملکرد دیر هنگام : روش تکنیکال بخاطر عکس العمل دیرهنگامش معمولا مورد انتقاد قرار میگیرد . وقتی که روند ( صعودی یا نزولی ) قیمت شناسایی میشود میزان زیادی از تغییرات قیمت اتفاق افتاده است ! بعد از این میزان تغییرات زیاد میزان سود به نسبت ریسک خیلی بالا نیست . عملکرد دیر هنگام یکی از انتقاداتی است که به تئوری Dowوارد شده است.
معمولا در هر زمان روندهای خوب دیگری هم هستند : حتی پس از آنکه یک روند قیمت جدید (صعودی یا نزولی ) شناسایی شد همیشه یک روند قیمت مهم دیگر هم براحتی در دسترس وجود دارد . کارشناسان معمولا متهم میشوند به اینکه روی خط میانه حرکت می کنند و یک موضع گیری مشخص ندارند . حتی اگر تحلیل گر بر سهمی بسیار مصر باشد ، باز هم سهم دیگری که نظرشان را جلب و ارضا کند ، وجود دارد .
پشیمانی بازار و سرمایه گذاران : تمامی الگوها و علایم خرید و فروش با روش تکنیکال همیشه درست از آب در نمی آید .زمانی که به مطالعه روش تکنیکال می پردازید دست آخر به یک مجموعه شاخصها و الگوهای چارتی میرسید که باید با یکسری قوانین هماهنگ شوند به عنوان مثال چنانچه الگوی نوسانات قیمت یک سهم از نوع "سر و شانه" باشد. در این الگو مطابق شکل زیر نوسانات گذشته قیمت سهم به گونه ای است که پس از یک روند افزایشی و رسیدن به نقطه اوج نخست یا اصطلاحا شانه چپ
(Left Shoulder ) ، سپس قیمت سهم با روند نزولی مواجه شده و تا نقطه قعر نخست سقوط می نماید. پس از آن قیمت سهم برای بار دوم روند صعودی به خود گرفته و تا نقطه اوج دوم یا اصطلاحا سر (Head ) رشد می نماید. این نقطه از نقطه اوج اول بالاتر بوده لیکن پس از آن دوباره سهم با روند نزولی مواجه شده و تا نقطه قعر دوم کاهش می یابد. مجددا سهم برای سومین بار تا نقطه اوج جدیدی موسوم به شانه راست ( Right Shoulder ) که تا اندازه زیادی به شانه چپ شبیه است رشد نموده و دوباره روند نزولی آن آغاز می شود. از به هم وصل کردن نقاط قعر اول و دوم خطی موسوم به "خط گردن" (Neckline ) بدست می آید که می تواند در تشخیص زمان مناسب برای فروش راهگشا باشد .
ص نتیجه گیری
روش تکنیکال 80 % رفتار بازار را مبتنی بر حالات روانی افراد و 20 % را بر پایه منطق میداند. در حالیکه تحلیل فاندیمنتال بازار را 20 % روان شناختی و 80 % منطقی در نظر می گیرد. در هر صورت میتوان بر سر موضوع منطقی یا روانشناختی بودن بازار بحث کرد، اما، هیچ شکی در مورد قیمت فعلی یک سهم نمیتوان داشت. به هر حال، منطقی یا روانشناختی ، کسی نمیتواند منکر قیمت فعلی یک سهم شود. قیمتی که توسط بازار تعیین میشود نشاندهنده مجموع اطلاعات کلیه مشارکت کنندگان در بازار در مورد آن سهم میباشد . اینافراد تمامی اطلاعات منتشر شده در مورد سهم را در نظر گرفته اند و بر روی قیمت مشخصی در مورد خرید یا فروش آن به توافق رسیده اند. اینها نیرو های عرضه و تقاضا هستند روش تکنیکال تلاش دارد با بررسی رفتار قیمت یک سهم تعیین کند کدامیک از نیرو های عرضه و تقاضا پیروز میدان خواهد بود؟ قیمت سهم در گذشته چقدر بوده است و در آینده به کجا خواهد رفت؟
هر چند با استفاده از روش تکنیکال می توان برخی قواعد و قوانین کلی برای خرید و فروش سهام در نظر گرفت لیکن این نکته را نباید فراموش کرد که این روش بیش از آنکه یک علم باشد هنر است. لذا مانند دیگر کارهای هنری در معرض تفسیر قرار دارد. لیکن در عین حال این روش به لحاظ نوع رویکرد انعطاف پذید بوده و هر یک از سرمایه گذاران باید طبق روش خاص خود از آن استفاده نمایند. توسعه این روش ها نیازمند صرف وقت و تلاش بسیار بوده اما فواید آن می تواند در خور توجه باشد.
µ سفارش خرید و فروش و انواع آن
سفارش : تقاضای خرید یا فروش اوراق بهادار بوده که توسط مشتریان به کارگزاران ابراز میگردد و دارای قیمت و نوع سفارش است.
قیمت سفارش : قیمتی است که توسط مشتری به کارگزار ابراز و به یکی از اشکال قیمت باز یا قیمت محدود میباشد.
قیمت سفارش باز : در مواقعی که خریدار یا فروشنده تعیین قیمت را به کارگزار واگذار مینماید کارگزار دارای سفارش معامله با قیمت باز میباشد.
قیمت سفارش محدود : در مواقعی که خریدار یا فروشنده حداکثر یا حداقل قیمت را برای سفارشات خود تعیین مینماید کارگزار دارای سفارش معامله با قیمت محدود میباشد.
نوع سفارش : نوع اوراق بهاداری است که توسط مشتری به کارگزار ابراز و به یکی از اشکال سفارش باز یا محدود یا مشروط میباشد.
نوع سفارش باز : در مواقعی که خریدار یا فروشنده تعیین اوراق بهادار را به کارگزار واگذار مینماید کارگزار دارای سفارش باز میباشد. در این نوع سفارش مبلغ کل سفارش باید مشخص گردد.
نوع سفارش محدود : در مواقعی که خریدار یا فروشنده نوع اوراق بهادار را مشخص نماید کارگزار داری سفاش محدود میباشد. در این نوع سفارش نیز مبلغ کل سفارش باید مشخص گردد.
نوع سفارش مشروط : در مواقعی که خریدار یا فروشنده سفارش خود را تحت شرایط خاصی به کارگزار ابراز نماید کارگزار دارای سفارش مشروط میباشد. شرط در این نوع سفارش باید مصرحاًً قید گردیده و امکان اجرای آن فراهم باشد.
µ مدارک لازم برای امور مربوطه به معامله سهام
اصل شناسنامه (عکسدار)، یک برگ کپی از صفحه اول شناسنامه و در صورت وجود توضیحات یک برگ کپی از صفحه توضیحات. در صورت وکالت از دیگران، ابتدا وکالتنامه باید به تأئید اداره حقوقی سازمان بورس اوراق بهاردار رسیده و این تأئیدیه به همراه اصل وکالتنامه و یک نسخه کپی از وکالتنامه به کارگزار مربوطه ارائه گردد.
برای فروش سهام شرکتها اصل برگه سهام ( سپرده ) را همراه داشته باشید.
برای دریافت وجه حاصل از فروش اوراق بهادار نیز همراه داشتن اصل شناسنامه الزامی میباشد.
µ نحوه سرمایه گذاری در سبدهای سهام چگونه میباشد؟
به طور خلاصه در این گونه سبدهای سهام شرکت ارائه کننده سبد سرمایه اولیه ای را صرف خرید تعدادی از سهام بازار مینماید. پس از آن میتواند با خرید و فروشهای متعدد سبد را اداره نماید. ارزش این سبد معمولا به صورت روزانه محاسبه گردیده و مشخص میگردد. سرمایههایی که توسط سرمایهگذاران در زمانهای مختلف وارد این سیستم گشته و یا از آن خارج گردد در ارزش سبد محاسبه گردیده و منظور میگردد. در واقع با ورود منابع مالی سرمایهگذاران در این سبدها مشارکت کنندگان به نوعی در کل سبد سهیم گشته و سود یا زیان سبد به طور مستقیم و به نسبت سرمایه شخص در مقایسه با کل سبد محاسبه میگردد. از مزیتهای سرمایه گذاری در سبدهای سهام میتوان به دو مورد بسیار مهم اشاره نمود.
اولا انتخاب سهام موجود در سبد توسط کارشناسان انجام گرفته و سرمایه گذار نیازی به رویارویی مستقیم با اطلاعات و تحلیلهای بازار را ندارد.
دوم اینکه به دلیل ماهیت این فعالیت، اینگونه سبدها به گونه ای طراحی میشوند که از ریسک قابل قبولی برخوردار باشند و سرمایهگذاران آماتور با اطمینان بیشتری میتوانند اقدام به سرمایه گذاری نمایند.
µ کارمزد معاملات و سایر کسورات
خرید سهام
0.5 درصد کارمزد - 0.25 درصد تسهیلات
فروش سهام
0.5 درصد کارمزد - 0.5 درصد مالیات - 0.25 درصد تسهیلات
8 µ توصیه برای موفقیت بلند مدت در بازار سهام
با وجود اینکه هیچ قاعده مشخصی برای خرید و فروش بازار سهام وجود ندارد، ولی قواعد خاصی وجود دارد که قابل رد کردن نیست.
در این مقاله، چند قاعده عمومی که میتواند به سرمایهگذاران درک بهتری از شرایط بازار با دید بلند مدت بدهد مرور میشود.
توجه داشته باشید که این توصیهها بسیار عمومی هستند و هر کدام نسبت به شرایط ممکن است کاربردهای متفاوتی داشته باشند ولی هر کدام از توصیهها دارای مفاهیم پایهای هستند که میتوانند شما را به یک سرمایهگذار آگاه تبدیل کند.
1- فروش سهام زیانده و نگهداری سهام سودده : معمولا سرمایهگذاران سهامی که افزایش قیمت پیدا میکنند میفروشند ولی سهامی که با کاهش قیمت مواجه شدهاند را به امید بالا رفتن قیمت نگهداری میکنند.
اگر سرمایهگذار زمان صحیح برای فروش سهامی که با کاهش قیمت مواجه شدهاند را تشخیص ندهد ممکن است که سهام پس از مدتی کاملا بیارزش شود. البته نگهداری سهام ارزشمند و فروش سهام کمارزش از نظر تئوریک ایده جالبی است ولی در عمل مشکل است.
اگر سیاست شما برای سبد سهام فروش سهام پس از یک میزان افزایش مشخص (به عنوان مثال 2 برابر) باشد ممکن است هرگز در بازار سهام موفق نباشید. توصیه میشود سهامی که آینده خوبی دارند را به واسطه سیاستهای غلط شخصی دست کم نگیرید.
اگر شما درک خوبی از پتانسیل سرمایهگذاری خود دارید ممکن است سیاستهای غلط شما باعث محدودکردن سود شما شود.
در مورد سهامی که با کاهش قیمت مواجه میشوند واقعبین باشید و در عین حال پتانسیلهای سهم را نیز در نظر بگیرید.
مهم این است که اگر در تشخیص سهامی که انتظار آینده خوب برای آن را داشتهاید، دچار اشتباه شدهاید واقعبین باشید.
از فروش سهام زیانده نترسید زیرا ممکن است برای جبران ضرر زمان را از دست بدهید.
در هر صورت مهم این است که شرکتها را با توجه به امکانات و توانمندیهایشان ارزیابی کنید.
فقط به خاطر داشته باشید که اجازه ندهید ترس بازده شما را محدود کند یا باعث زیان بیشتر شود.
2- شایعات بازار را جدی نگیرید: شایعات موجود در بازار را جدی نگیرید حتی اگر از طرف دوست شما و یا شخص مطلع در بازار باشد زیرا هیچکس نمیتواند پیشبینی درستی از آینده یک سهم داشته باشد.
زمانی که شما سهمی را برای خرید انتخاب میکنید مهم این است که دلیل انجام این کار را بدانید. تحقیق کنید و شرکت مورد نظر را ارزیابی کنید. تکیه بر شایعات دیگران به نوعی شبیه قمار است پیش از تصمیم به خرید ممکن است در برخی موارد تکیه بر صحبتهای دیگران سودده باشد ولی این عمل شما را از تبدیل شدن به یک سرمایهگذار مطلع باز میدارد و این آگاهی تنها رمز موفقیت درازمدت است.
3- با نوسانات جزئی دلسرد نشوید: در بند 1 اهمیت تشخیص به موقع سودآوری سهام بیان شد. به عنوان یک سرمایهگذار با دید بلندمدت، نگران تغییرات قیمت در کوتاه مدت نباشید.
به خاطر داشته باشید که به جای نگرانی نسبت به نوسانات اجتنابناپذیر در کوتاه مدت به سرمایهگذاری خود مطمئن باشید.
یک سری از سرمایهگذاران از نوسانات روزانه سهم به دنبال سود هستند ولی سود بلندمدت وابسته به تغییرات دیگری در بازار است که ممکن است چند ماه به طول بینجامد. پس دید خود را برروی نظرات و تحقیقات خود متمرکز کنید.
4- روی نسبت P/E تاکید نکنید: سرمایه گذاران معمولاً اهمیت زیادی برای نسبت P/E قایل هستند. با وجود اینکه این نسبت ابزار مهمی در بازار است ولی اتکای تنها بر روی این متغیر برای خرید یا فروش خطرناک است. این نسبت باید در ترکیب با شاخصهای دیگر مورد ارزیابی قرار گیرد. بنابراین نسبت پایین P/E نشانگر ارزش بیشتر سهم نیست همان طور که نسبت بالا نشانگر پایینتر بودن ارزش واقعی سهام نمیباشد.
5- به دام سهام ارزان قیمت نیافتید: ممکن است برخی تصور کنند که سهم ارزان قیمت زیان کمتری دارند. در حقیقت سهام ارزان قیمت بسیار ریسکی تر از سهام با قیمت بالا هستند.
6- انتخاب یک استراتژی مشخص و تمرکز روی آن: افراد مختلف روشهای مختلفی برای خرید یا فروش سهام در بازار
بر میگزینند. روشهای مختلفی برای موفقیت در بازار وجود دارد و روش هیچ کس بر بر دیگران ارجحیت ندارد سرمایهگذاری که روش مشخصی برای خرید سهام نداشته باشد ممکن است در بلندمدت با زیان مواجه شود.
7- آینده نگر باشید: سختترین بخش سرمایهگذاری در بازار سهام این است که سرمایهگذار تصمیماتی را اتخاذ میکند که نتایج آن در آینده مشخص می شود نکته ای که باید مدنظر داشت این است که با وجود استفاده از اطلاعات گذشته برای تصمیمگیری، آینده همه چیز را مشخص میکند. اگر پس از اینکه سهام یک شرکت با رشد قیمت مواجه شد این سوال را از خود بپرسید که آیا این سهم میتواند بالاتر رود این سوال شما را گمراه میکند. درحالیکه سرمایهگذار باید با بررسی وضعیت شرکت نسبت به خرید آن اقدام کند.
دید بلند مدت داشته باشید: سودهای کوتاه مدت اغلب باعث گمراهی سرمایهگذاران جدید می شود و داشتن دید بلندمدت برای یک سرمایهگذار ضروری است.
این بدان معنی نیست که خرید و فروش سهام منجر به کسب سود نمیشود ولی همانطور که قبلا اشاره شد سرمایهگذاری در بازار سهام و مبادله در بازار سهام روشهای متفاوتی برای کسب سود هستند. مبادله نیاز به ریسک پذیری بالا دارد. در نظر داشته باشید که این مبادلات نیاز به منابع مالی، دانش و ریسکپذیری بالا دارد.
ص نتیجه گیری
در این مقاله توصیههایی برای سهامداران با دید مدت ارائه شد. در نظر داشته باشید که در همه موارد فوق استثناهایی وجود دارد. ممکن است یک سرمایهگذار با توجه به شرایط در جهت عکس برخی از موارد فوق عمل کند ولی امید این است که توصیه های فوق در تصمیمگیری سرمایه گذاران در بازار سهام مفید باشد.
اللهم عجل لولیک الفرج
20 خرداد 1388
منابع :
1- کتاب راهنمای تحلیل و سرمایه گذاری در بورس – ناشر مرکز توسعه و کارافرینی
2- مفاهیم اولیه بورس- فراهانی فرد / کامیار، نشر چالش 1383
3- روزنامه دنیای اقتصاد / علیرضا کدیور
4- خبرگذاری فارکس ایران
http://www.sahmiran.com 5- سایت بازار سرمایه
http://www.sarmaye.co 6- بازار سرمایه ایران
http://www.sena.ir 7- بورس اوراق بهادار تهرانhttp://www.irbourse.com
8- روزنامه اطلاعات
http://www.ettelaat.com