یکی از انسانهای موفق برای جدا کردن خودش از دیگران بازنده ها و برنده ها را این گونه تعریف کرده است.
The Winner is always part of the answer.
The Loser is always part of the problem.
برنده همیشه قسمتی از پاسخ است.
بازنده همیشه جزئی از مشکل است.
The Winner always has a program.
The Loser always has an excuse.
برنده همیشه برنامه ای دارد.
بازنده همیشه بهانه ای دارد.
The Winner says "Let me do it for you."
The Loser says "That's not my job".
برنده می گوید: " اجازه بده این کار را برایت انجام دهم"
بازنده می گوید: "این، کار من نیست"
The Winner sees an answer for every problem.
The Loser sees a problem for every answer.
برنده برای هر مشکلی، پاسخی می بیند.
بازنده برای هر پاسخی، مشکلی می بیند.
The Winner sees a green near every sand trap.
The Loser sees two or three sand traps near every green.
برنده نزدیک هر سنگ ریزه ای، سبزه ای می بیند.
بازنده نزدیک هر سبزه ای، دو یا سه سنگ ریزه می بیند.
The Winner says "It may be difficult but it's possible".
The Loser says "It may be possible but it's too difficult".
برنده می گوید: " شاید سخت باشد، اما امکان پذیر است"
بازنده می گوید: "شاید امکان پذیر باشد، اما خیلی مشکل است"
BE A WINNER.
برنده باشید
پیاده روی درازی بود، تپه بلندی بود، آفتاب تندی بود، عرق می ریختند و به شدت تشنه بودند. در یک پیچ جاده دروازه تمام مرمری عظیمی دیدند که به میدانی باسنگفرش طلا باز میشد و در وسط آن چشمهای بود که آب زلالی از آن جاری بود. رهگذررو به مرد دروازه بان کرد و گفت: "روز بخیر، اینجا کجاست که اینقدر قشنگ است؟"
دروازهبان: "روز به خیر، اینجا بهشت است."
- "چه خوب که به بهشت رسیدیم، خیلی تشنهایم."
دروازه بان به چشمه اشاره کرد و گفت: "میتوانید وارد شوید و هر چقدر دلتان میخواهد بنوشید."
- اسب و سگم هم تشنهاند.
نگهبان:" واقعأ متأسفم . ورود حیوانات به بهشت ممنوع است."
مرد خیلی ناامید شد، چون خیلی تشنه بود، اما حاضر نبود تنهایی آب بنوشد. ازنگهبان تشکر کرد و به راهش ادامه داد. پس از اینکه مدت درازی از تپه بالا رفتند،به مزرعهای رسیدند. راه ورود به این مزرعه، دروازهای قدیمی بود که به یک جاده خاکی با درختانی در دو طرفش باز میشد. مردی در زیر سایه درختها دراز کشیده بود وصورتش را با کلاهی پوشانده بود، احتمالأ خوابیده بود.
مسافر گفت: " روز بخیر!"
مرد با سرش جواب داد.
- ما خیلی تشنهایم . من، اسبم و سگم.
مرد به جایی اشاره کرد و گفت: میان آن سنگها چشمهای است. هرقدر که میخواهیدبنوشید.
مرد، اسب و سگ به کنار چشمه رفتند و تشنگیشان را فرو نشاندند.
مسافر از مرد تشکر کرد. مرد گفت: هر وقت که دوست داشتید، میتوانید برگردید.
مسافر پرسید: فقط میخواهم بدانم نام اینجا چیست؟
- بهشت!
- بهشت؟!! اما نگهبان دروازه مرمری هم گفت آنجا بهشت است!
- آنجا بهشت نیست، دوزخ است.
مسافر حیران ماند:" باید جلوی دیگران را بگیرید تا از نام شما استفاده نکنند! این اطلاعات غلط باعث سردرگمی زیادی میشود! "
- کاملأ برعکس؛ در حقیقت لطف بزرگی به ما میکنند!!! چون تمام آنهایی که حاضرندبهترین دوستانشان را ترک کنند، همانجا میمانند...
بخشی از کتاب "شیطان و دوشیزه پریم " اثر پائولو کوئیلو
به نام خدا
یک سوالی که هنوز پاسخی برای آن پیدا نکره ام این است که آیا پسوند "داری" پسوند خوبی برای حسابداری است یا نه؟
زیرا این پسوند بییشتر برای نگهداری فیزیکی موجودات ملموس و مشهود به کار میرود
موجودات جاندار مانند: گاوداری - دامداری - مرغداری - گله داری و.....و
موجودات غیر جاندار مانند : کفشداری - کلید داری - خزانه داری و.....و
ضمن اینکه "حساب" خود یک کلمه عربی میباشد که در عربی معنی اصلی آن "پنداشتن" و "گمان کردن" است
در هر صورت منتظر نظرات و پیشنهادات و انتقادات شما هستم
موفق باشید
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که چرا در زبان انگلیسی اعداد به صورت 1، 2، 3 و… نوشته میشوند؟ آیا میدانید که نوشتن هر یک از این اعداد یک دلیل دارد و آن تعداد زاویههای موجود در اعداد است.
ماجرا از این قرار است که به ازای هر عدد زاویه، آن عدد خوانده میشود؛ مثلا عدد 1 چون تنها یک زاویه دارد، یک خوانده میشود. برای عدد 2 چون دو زاویه دارد، دو خوانده میشود و…
برای درک بهتر به عکس زیر نگاه کنید:
البته خیلی جدی نگیرید
منبع: Vijay For Victoryنرجمه سایت ندای امروز
فلسفه پیدایش
30 مهره : نشان گر 30 شبانه روز یک ماه
24 خانه : نشان گر 24 ساعت شبانه روز
4 قسمت زمین : 4 فصل سال
5 دست بازی : 5 وقت یک شبانه روز
2 رنگ سیاه و سپید : شب و روز
هر طرف زمین 12 خانه دارد : 12 ماه سال
تخته نرد : کره زمین
زمین بازی : اسمان
تاس : ستاره بخت و اقبال
گردش تاس ها : گردش ایام
مهره ها: انسان ها
گردش مهره در زمین: حرکت انسان ها (زندگی )
برداشتن مهره در پایان هر بازی : مرگ انسان ها
اعداد تاس :
1 : یکتایی و خداپرستی
2 : اسمان و زمین
3 : پندار نیک ؛ گفتار نیک ، کردار نیک
4 : شمال ، جنوب، شرق، غرب
5: خورشید ؛ ماه ، ستاره ، اتش ، رعد
6 : شش روز افرینش