چهارپایه "شادی" ، ابزار"موفقیت" "شادی" باید با تدبیر و انگیزه درونی ایجاد شود نه با یک عامل بیرونی. شادی هایی که از بیرون ایجاد می شود و دارای یک اراده فردی نیست نمی تواند مشکل مهمی از شخص را رفع کند. این گونه شادی های ظاهری مانند هل دادن اتومبیل بی سوخت و روغن است! این که در یک موقعیت، ناگهان اتفاقی یا حرفی موجب خنده شود، نمی توان نامش را "شادی" گذاشت. بسیار آدم های به ظاهر خندان و پرهیاهو در واقع درونی غمگین و افسرده دارند. شادی مؤثر حالتی است که شخص با خواست خود و برنامه شخصی، از درون به آن می رسد. "موفقیت" نیز اگر با تعریف های کپی برداری شده از نظر دیگران و تجربه افراد موفق باشد، برای ما کارساز نیست. هرکس موفقیتی مخصوص به خود دارد. باز کردن قفل خود با کلید دیگری، هم قفل را خراب می کند، هم کلید را. مقایسه کردن میزان و نوع موفقیت افراد درست نیست. تقلید موفقیت دیگران نیز به ما سودی نمی رساند. اگر بخواهیم موفقیت واقعی را بشناسیم باید برای خود آن را اختصاصی تعریف کنیم. چون رابطه محکمی بین شادی و موفقیت هست و موفقیت در هر امری برای افراد شاد، سریع تر، راحت تر و بهتر به دست می آید، خوب است که به پاس "شادی" خود، آن را منتشر کنیم. اگر ما به روش هایی دست یافته ایم، به دیگران هم این ابزار را بدهیم که بتوانند شاد بودن را تجربه کنند. مادر خانمی دارم اهل اصفهان که ابزار جالبی برای رفع اندوه دارد: هروقت اخم می کنم می گوید "چهارپایه بدم؟" و منظورش این است که "آن را زیر ابروهایت بگذار که بالا بیاید!!" حال من هم یک چهارپایه آماده کرده ام: چهار رمز شادبودن را به همکاران جوان خود که در ابتدای راه هستند و همچنین استادانی که در دوره تحصیل من با اخم خود نه تنها مانع صمیمیت بودند که فشار زیادی را بر دانشجویان و حتی کارکنان دانشکده تحمیل می کردند هدیه می کنم. باشد که با به کارگیری آن ها شادی را تجربه کنیم و با کسب شادی، موفقیت ها را در آغوش بگیریم. 1. یک معنای شفاف برای موفقیت بسازید! برای به دست آوردن هرچیز، باید به طور روشن آن را بشناسیم. گاه نمی توان معنی یک موضوع را از لابلای کتاب یا راهنمایی استاد به دست آورد و باید خود دست به کار شده با مواد اولیه آن را ساخت. اگر "موفقیت" برای ما به طور شفاف و واضح معنی نداشته باشد، جاده زندگی و مسیر حرکت ما مه آلود و مبهم بوده و طبعاً "جهت حرکت" ما نمی تواند درست باشد. با توجه به این که امروزه، سرعت حرکت به طور شگرفی نسبت به گذشته افزایش یافته و حرکت در زندگی، آهنگ بسیار تندی پیدا کرده، اگر با دید ناواضح حرکت کنیم، مثل راندن اتومبیل در مه و غبار غلیظ کار خطرناکی کرده ایم. در رانندگی ممکن است خطا، با پول قابل جبران باشد اما در مسیر زندگی، برگشت و جبران، با قیمت "عمر" خواهدبود. برای درک موفقیت واقعی، "تقلید"، کارساز نیست، همه باید "اجتهاد" کنند، اما تنها برای خود. پس از همین الان چشم و گوش درونتان را کاملاً باز کنید و حرف های همه -حتی مرا- کنار بگذارید ... جایی برای انتظار نیست، الان شاد باشید! 2. از اشتغال طولانی بپرهیزید! بزرگ ترین مانع شادی واقعی، گرفتاری دائمی است! ما همواره گرفتار تر از آنیم که شادی را تجربه کنیم. همیشه مشغول تر از آنیم که فرصت فکر کردن به معنی موفقیت را داشته باشیم. آن قدر کار داریم که نمی توانیم با خانواده یا عزیزانمان باشیم. فقط هرروز و همه ساعت و همچنین در همه ایام عمر، در گرفتاری غرق هستیم . اگر بخواهیم به مقوله های مهمی چون شادی و موفقیت فکر کنیم و بعد آن ها را تجربه نماییم، اول باید زمان های خالی ایجاد کنیم! نکته جالبی را سال ها قبل یک خانم مهندس آرشیتکت به من یاد داد: "در معماری فضاهای خالی هستند که به حجم ها معنی می دهند". خوب به این جمله ی نغز دقت کنید! اگر در یک بنا یا ماکت معماری، فضای خالی نباشد چه می شود؟ همین می شود که الان بر سر فضاهای ارزشمند بیمارستانی و دانشکده های مهم آمده است: مدیران ناآشنا به اصول، هرچه جا کم آورده اند، با صرف بودجه های عمرانی سازمان خود، افتاده اند به جان حیاط های اطراف بنا و به صورت افقی پیش رفته، همه فضا های خالی را به نحو ناهمگون و نامطلوبی به آهن و آجر اختصاص داده اند! زیبایی بناهای سنتی ایرانی به چیست؟ به حیاط آن ها! ثمره ی فعالیت ها و کارهای ارزندهی ما نیز با ایجاد فرصت های فراغت جلوه گر می شود. در زندگی ما، ارزش کار ها و موفقیت ما زمانی روشن می شود که وقتی برای تماشای آن ها داشته باشیم، پس وقت های کار را کاهش دهید و به شادی بپردازید. 3. به مقصد معتاد نشوید! اگر دربرنامه خود، شادی و موفقیت را در آینده ترسیم کنیم، به مقصد اعتیاد پیدا کرده ایم. در این حال همیشه یک نقطه پایان فرضی را در ذهن تجسم کرده و مدام برای رسیدن به آن می دویم و هیچ وقت هم به آن نمی رسیم. هرچند داشتن یک هدف نهایی مورد نیاز است اما هر نقطه از مسیر و هر موقعیتی در مسیر زندگی هم می تواند مانند مقصد باشد! یک همکار جوان گلپایگانی روزی به من گفت که "یک مسافرت استثنائی رفتم. استثنایی از این جهت که برخلاف هربار که از ابتدای سفر به مقصد فکر می کردم، به محض نشستن در اتومبیل، به خانمم گفتم بیا از همه زمان سفر و همه چیزهای مسیر لذت ببریم." بله! چرا عجله برای مقصد؟ چرا همه مسیر طولانی یا کوتاه سفر را به چیز دیگری فکر کنیم به عنوان "مقصد"؟ بعد هم می رسیم و باز به آن هم راضی نیستیم و بازهم به دنبال مقصد دیگری شتابان می شویم، اغلب هم مقصد بعدی همان مبدأ است که به آن برمی گردیم!! برای رسیدن شتاب نکنیم، ما رسیده ایم. بله همین جا هم خود مقصد است. در همین مسیر همه چمن ها، سنگ ریزه ها و کوه های مسیر را ببینیم و از آن ها لذت ببریم. البته به مقصد دیگر هم خواهیم رسید اما با حوصله تر، شاداب تر و آماده تر. همان جایی که هستیم را مقصد کنیم. فکر کنیم که چه بسیار افراد در این عالم در آرزوی رسیدن به آن جایی هستند که ما ایستاده ایم. از منزل به سوی مطب یا دانشگاه می رویم؟ خب اشکالی ندارد، اما در همین مسیری که هرروز با اراده خود یا با آی پاد و عینک آفتابی، چشم بسته طی می کنیم، بسیار چیزهای دیدنی و شنیدنی هست. اگر هم مناظر و صداها تمرکزمان را به هم می زند، بسیار چیزهای دیگر در دسترس ما هست، از آنها لذت ببریم. باید بیاموزیم که برای موفقیت های کوچک جشن بگیریم. 4. شادی خود را اولین مزد خود کنید! بین شادی و نوعدوستی یک ارتباط بزرگ هست! همیشه برای هرکاری ابتدا رضایت و شادی خود را درنظر داشته باشید. این ابداً خودخواهی به معنی منفی آن نیست! وقتی شما شاد باشید، همان طور که نفس می کشید، شادی را بین مردم منتشر می کنید. وقتی شاد باشید، دنیا را متفاوت می سازید. پس اولویت دادن به شادی شما نه تنها شما را سرزنده و موفق پیش می برد بلکه در نهایت به شادی اطرافیان شما هم خواهد انجامید. حتی رییس شما هم اگر دانا باشد، از شادبودن شما بیش از کارکردن شما لذت می برد. نکته ای در گفتارهای اوشو، -فیلسوف ارزشمند هندی- نظرم را جلب کرد: "تنها کاری را انجام بده که دوست داری و از آن لذت می بری" هرکاری را آغاز می کنید باید ابتدا شادی خود شما را تأمین کند وگرنه بی هوده است. اگر شادی را از همان ابتدای کار برای خود به عنوان مزد منظور کنید، انجام کار نه تنها خستگی آور نیست، که لذت بخش شده و تمرکزتان را افزایش می دهد. چنین کارکردنی است که موفقیت را به شما عطا می کند. پس مبادا فکر کنیم که باید اول موفق شویم تا بعد شادی کنیم. ابتدا پولدار شویم بعد ویلا بخریم و شادی را دعوت کنیم. یادمان باشد که حتی در فرهنگ لغت فارسی و لاتین هم شادی (Happiness) قبل از موفقیت (Success) آمده است! پس نیاز به پیش نیاز برای شادی ندارید، جشن بگیرید! |