درسهایی برای مدیرانبرگرفته از کتاب: استراتژی در 75 برداشت نویسنده: دکتر علیرضا جلالی فراهانی اشاره: این مطلب را میتوان به اعتباری، نوعی اعتراض به روند جاری تبعیت بیچونوچرای مدیران از مکاتب و توصیههای جدید در حوزه علم مدیریت دانست. به اعتقاد آلنویس، وقت آن رسیده که مدیران با رجوع به عقل سلیم خود، بر روی بسیاری از آموزههایی که هر از چند گاهی به شکل یک مُد در عرصه مدیریت ظهور میکنند، خط بطلان بکشند. |
این مطلب را میتوان به اعتباری، نوعی اعتراض به روند جاری تبعیت بیچونوچرای مدیران از مکاتب و توصیههای جدید در حوزه علم مدیریت دانست. به اعتقاد آلنویس، وقت آن رسیده که مدیران با رجوع به عقل سلیم خود، بر روی بسیاری از آموزههایی که هر از چند گاهی به شکل یک مُد در عرصه مدیریت ظهور میکنند، خط بطلان بکشند. وی همچنین معتقد است سازمانها با عدول از استانداردهای خود، در خلاف مسیر تعالی گام برمیدارند ولذا ضروری است که از این امر بهطور جدی اجتناب کنند. نکته دیگری که در این کتاب مورد تاکید قرار گرفته است که چنانچه مدیری دور و اطراف خود را با افراد متملق و چاپلوس پر کند، به مرور در خصوص خود دچار نوعی نا آگاهی میشود و این امر مقدمه سقوط وی خواهد بود.
درسهای مدیریتی یک محصول ممتاز ممکن است باعث به صدر رسیدن یک سازمان شود ولی این مدیریت برتر است که میتواند یک سازمان را در صدر نگه دارد. تعالی ماندگار، امری نادر است چرا که سازمانها در اخذ تصمیمات دشوار که منتج به چنین ماندگاری میشود، ناکام هستند. تعالی پایدار مستلزم برخورداری از چشمانداز، وجود استعدادهای ناب و توازن منافع مشتریان و صاحبان سهام است. سازمانی که کارکنان ناراضی دارد نمیتواند مشتریان راضی داشته باشد. اکثر سازمانها چندان تمایلی به برهم زدن وضعیت موجود ندارند ولی سازمانهای بزرگ دایماً در تلاش برای بهبود و پیشرفت هستند و هرگز به هیچ سطحی از موفقیت رضایت نمیدهند. هرگز تسلیم وسوسهی تنزل سطح استاندارهایتان نشوید. در ارزیابیها، آنچه به حساب میآید، نتیجه کار است نه میزان انرژی صرف شده و یا فرایند طی شده. در سازمانهای بزرگ، اهداف همسو هستند، دگراندیشی و مخالفت معقول، ارزش است، رهبران الگوی کارکنان هستند، تعاملات واقعگرایانه است، افراد کمبازده حذف میشوند و جوی حمایتگرانه و فرهنگی خلاقیتپرور حاکم است. فرهنگی را در سازمانتان اشاعه دهید که در آن زیردستان به خود اجازه ابراز عقیده دهند. در مسیر تبدیل شدن به یک سازمان بزرگ، تفکر صرفهجویانه، عاقلانه نیست و باعث کاهش منافع سازمان شما میشود. سازمانها با نه چالش اساسی مواجه هستند که از جملهی این چالشها میتوان به چالش تمایل به تنزل استانداردها، چالش نهادینهسازی فرهنگ پاسخگویی، چالش رجوع به عقل سلیم، چالش اجتناب از دعاوی قانونی، چالش مقتصدانه عمل کردن و چالش ترسیم چشمانداز بنگاه اشاره کرد. چالش طراحی و نهادینهسازی سیستم برای جبران خدمات مبتنی بر عملکرد در جهت نیل به اهداف سازمان برای مدیران نیز از جمله دیگر چالشهای پیشروی سازمانها است. یکی دیگر از چالشهای مطرح برای سازمانها آن است که برای تامین کنندگانشان، مشتری سختگیری باشند تا از این طریق به ارتقاء سطح کیفی کار کمک کنند. آخرین چالش نیز چالش انجام انتخابهای درست و اتخاذ تصمیمات بجاست. حق همیشه و لزوما با مشتری نیست و اگر شما شعار حق همیشه با مشتری است را به کارمندانتان تحمیل کنید، آنها را در موقعیت نا مطلوب و تناقضآمیزی قرار میدهید. چه در هنگام کامیابی و چه در روزهای سخت، دورنمای مسایل زا در نظر داشته باشید و غرق جزییات زودگذر نشوید. منبع: مدیرسبز |