به جهت اختلاف انواع اوراق مرابحه، نمیتوان تعریف جامع و دقیقی از این اوراق ارایه کرد اما در نگاه عام میتوان گفت: اوراق مرابحه اوراق بهاداری است که دارندگان آنها به صورت مشاع، مالک دارایی مالی (دینی) هستند که بر اساس قرارداد مرابحه حاصل شده است و دارندهی ورق مالک و طلبکار آن دین است. این اوراق بازدهی ثابت داشته و قابل فروش در بازار ثانوی میباشند.
در سال ۱۹۹۲ میلادی بخش خصوصی در اقتصاد مالزی نوعی اوراق بهادار منتشر کرد که مبتنی بر بیعالعینه یا بازخرید دارایی فروخته شده است.
در این روش، مؤسسه ناشر اوراق، داراییهای دولت، سازمان ها و بنگاههای اقتصادی را به صورت نقد خریده و پولش را میدهد، سپس با قیمتی بالاتر و به صورت نسیه مدتدار به خود آنها میفروشد و در مقابل، از آنها اسناد مالی با مبالغ و سررسیدهای معین دریافت میکند. مؤسسه ناشر میتواند منتظر بماند و سررسید مبلغ اسمی اسناد را از خریداران دریافت کند، همچنین میتواند در بازار ثانوی آنها را بفروشد (تنزیل کند).
وجود این قبیل مؤسسات مالی و اوراق مرابحه باز خرید داراییها، این امکان را فراهم میکند که از یک طرف، دولتها و بنگاههای اقتصادی که با کمبود نقدینگی مواجه شدهاند، بتوانند از طریق فروش نقدی و بازخرید نسیه داراییهای خود به نقدینگی مورد نظر دست یابند و از طرف دیگر، مؤسسات مالی و به تبع آنها صاحبان وجوه مازاد از طریق خرید و فروش این اوراق به سود معینی برسند. البته در بحث و بررسی فقهی این اوراق، چنین معاملاتی محل اشکال است.
برای مثال، فرض کنید که یک شرکت هواپیمایی نیازمند ۱۰۰ میلیارد ریال نقدینگی است. این شرکت اقدام به تأسیس یک مؤسسه واسط میکند. واسط از طریق انتشار اوراق مرابحه، ۱۰۰ میلیارد ریال از مردم جمع کرده و یکی از داراییهای شرکت هواپیمایی را خریداری میکند (برای مثال، یکی از هواپیماهای شرکت را به ارزش ۱۰۰ میلیارد ریال خریداری می کند)، سپس همان دارایی را به قیمت ۱۲۰ میلیارد ریال به صورت نسیهی یک ساله به شرکت هواپیمایی میفروشد و شرکت هواپیمایی متعهد میشود که آن مبلغ را در سررسید از طریق شرکت تأمین سرمایه به صاحبان اوراق بپردازد.
روابط حقوقی در اوراق مرابحه نوع دوم، همانند نوع اول است. تنها با این تفاوت که در این نوع، مؤسسه واسط دارایی را از خود بانی به صورت نقد خریداری می کند، سپس همان دارایی را با قیمت بالاتری به صورت نسیه یک ساله به خود او میفروشد.
اوراق مرابحه تامین مالی
در این نوع، بانی برای تأمین مالی خود، اقدام به انتخاب یا تأسیس مؤسسه مالی به منظور خاص با عنوان واسط می کند. واسط با انتشار اوراق مرابحه از طریق شرکت تأمین سرمایه، وجوه سرمایهگذاران مالی (مردم) را جمع آوری کرده و به وکالت ازطرف آنان کالای مورد نیاز بانی را از تولیدکننده (فروشنده) به صورت نقد خریداری و به صورت بیع مرابحه ی نسیه به قیمت بالاتر به بانی میفروشد.
بانی متعهد میشود که در سررسید مشخص، قیمت نسیه کالا را از طریق شرکت تأمین سرمایه به دارندگان اوراق برساند.
دارندگان اوراق می توانند تا سررسید منتظر بمانند و از سود مرابحه استفاده
کنند و یا قبل از سررسید اوراق خود را در بازار ثانوی به فروش برسانند.
برای مثال، فرض کنید که دولت برای ارتقای سطح حمل و نقل عمومی، نیاز به خرید ۱۰۰۰ واحد اتوبوس به ارزش ۱۰۰۰ میلیارد ریال دارد و به جهت محدودیت بودجه نمی تواند قیمت آنها را نقد بپردازد، اما می تواند به صورت نسیه یک ساله به ۱۲۰۰ میلیارد ریال خریداری کند؛ در این فرض، اقدام به تأسیس یک مؤسسه واسط می کند.
واسط اوراق مرابحهای به ارزش اسمی ۱۲۰۰ میلیارد ریال (برای مثال، یک میلیون ورق یک میلیون و د ویست هزار ریالی) منتشر کرده و در مقابل، ۱۰۲۰ میلیارد ریال (هر ورق یک میلیون و دویست هزار ریالی را به یک میلیون و بیست هزار ریال) از طریق شرکت تأمین سرمایه به مردم واگذار می کند، سپس ۲۰ میلیارد ریال آن را به عنوان هزینه عملیات استفاده میکند و با ۱۰۰۰ میلیارد ریال ، ۱۰۰۰ واحد اتوبوس خریداری کرده و به قیمت ۱۲۰۰ میلیارد ریال به دولت میفروشد.
خریداران اوراق که هر ورق را به یک میلیون و بیست هزار ریال خریدهاند، میتوانند صبر کنند و در سررسید یک میلیون و دویست هزار ریال دریافت کنند، همچنین میتوانند قبل از سررسید بفروشند. به صورت طبیعی، هر چه به زمان سررسید نزدیک شویم، قیمت اوراق به قیمت اسمی یک میلیون و دویست هزار ریال نزدیک میشود.
بازار اولیه این اوراق مبتنی بر خرید و فروش نقد و نسیه دارایی خاص است که از نظر فقهی مشکلی ندارد؛ اما بازار ثانوی آنها بر اساس جواز خرید و فروش دین است که محل بحث و گفتگو است.
اوراق مرابحه و بدهی دولت که در طرحهای یاد شده گذشت، همان طور که قابل خرید و فروش توسط مردم است، توسط بانکهای تجاری و بانک مرکزی نیز قابل خرید و فروش میباشد، به این بیان که بانکهای تجاری میتوانند بخشی از منابع مازاد خود را به خرید این اوراق اختصاص دهند، همان طور که بانک مرکزی میتواند برای انجام عملیات بازار نیز از خرید و فروش این اوراق استفاده کند
یکی از کاربردهای مهم اوراق مرابحه، تبدیل کردن تسهیلات بانکها و شرکتهای لیزینگ به اوراق بهادار است. در این روش، بانی (بانک یا شرکت لیزینگ) که داراییهایی را به صورت مرابحه (فروش اقساطی) رهنی به دولت، بنگاه ها و خانوارها واگذار کرده است، میتواند با تبدیل مطالبات حاصل از تسهیلات مرابحه به اوراق بهادار، منابع خود را تجدید کند.
برای این منظور اقدام به تاسیس واسط میکند. واسط با انتشار اوراق مرابحه، وجوه سرمایهگذاران را جمع آوری، سپس به وکالت از طرف آنان، قرضهای حاصل از تسهیلات مرابحه را به قیمت تنزیلی از بانی (بانک یا شرکت لیزینگ) خریداری میکند.
بانی متعهد میشود که در سررسیدهای مشخص مبلغ اسمی قرضها را از بدهکاران دریافت کرده و از طریق شرکت تامین سرمایه به دارندگان اوراق برساند. دارندگان اوراق میتوانند تا سررسید منتظر بمانند و از سود اوراق استفاده کنند و میتوانند قبل از سررسید، اوراق خود را در بازار ثانوی بفروشند.